خاطره ای کاملا واقعی در مورد محسن رضایی!
این آدمکشان بیسواد که حتی دوره نظامی ندیده و کیلویی درجه گرفته اند سایه جنگ را بر سر ملت ایران انداخته اند!
@OmidIranAzadنقل قول:
روزی در سال ۶۳ جناب محسن[سبزوار] رضایی امده بوده منطقه جبهه جنوب و از انطرف چارچنگولی امد پایگاه چهارم شکاری دزفول که با اف 5 برگرده تهران و به یک جلسه برسه!!!
یه جماعت بیست نفری از افسران و خلبانان جمع میشن دورش با کلی دلیل که نمیشه و نمیتونی جناب سردار رضایی!شما با جنگنده مافوق صوت بری تهران!
آقا یه پا وامیسته میگه نه من محسن رضایی باید یه ربع دیگه تهران باشم.
تا اینکه یه خلبان ماموریت رسوندن این فلج مغزی رو قبول میکند!
خلاصه هواپیما میپره و میرسن به اسمون تهران
خلبان به محسن میگه سردار چطوری
سردار جواب نمیده....
فرود که میان
سردار اسلام شلوارش را قهوه ای کرده بوده و همینطور کلی بالا آورده بود و بیهوش بود!
خلبان روی باند که میشینه
میگه سطل اب بیارید که سردار سپاه اسلام خودشو و من و f5 رو به گُه کشیده!...
برگرفته از
#کافه_اندیشه @OmidIranAzad