یار آغلادی ، من آغلادیم
تقدیم به خانواده داغدار و
#نوید_افکاری جوانان بیگناهی که در
#صف_اعدام هستند..
دست بر گردن یار انداختم یار گریست و من گریستم
همسایه ها جمع شدند همه همسایه گریست و گریستم
به قله های پوشیده از برف حدیث جدایی گفتم
آهی كشید برفش گریست و من گریستم
درختان انار طارم مرا دیدند به حرف آمدند
زیتون نازم را كشید و انار گریست و من گریستم
چون باد پائیزی وزیدن گرفت و گلهای من به تاراج رفت
تا خبر به بلبل برسد خار گریست و من گریستم
حرف دل را چو با تار گفتم سیمهایش پاره پاره شد
با سوزی آرام تار گریست و من گریستم
گفتم كه
#حق_بامن است و سرم را به
#دار كشیدند
وقتی
#طناب_دار گردنم را می فشرد
#دار گریست و من گریستم
در حالی که جان به یار تقدیم می کردم یار گریست و من گریستم