اتحاد ملی ایران

#تاریخ_معاصرایران
Канал
Логотип телеграм канала اتحاد ملی ایران
@oMidiranAzadПродвигать
36,28 тыс.
подписчиков
60 тыс.
фото
51,3 тыс.
видео
8,6 тыс.
ссылок
هموطن سکوتت رافریادکن اندیشه ات رابیدارکن وجهلت راکنار بگذار بعد با فنجانی قهوه بسراغم بیا تا ازآزادی سخن بگوییم ماباآگاهی به آزادی میرسیم! اینستاگرام Instagram.com/omidiranazad X x.com/OmidIranAzad
🚫این هشدار را جدی بگیرید!.

تا سال ۱۴۰۵ بیش از ۲۰ میلیون افغانی ساکن ایران خواهند شد..
مهاجرت های برنامه ریزی شده و سازمان یافته افغانی ها را به ایران جدی بگیرید..

هشدار "هارون معترف" روزنامه نگار افغانستانی به ایرانیان!

تجربه تلخ ما را تکرار نکنید!
برایتان شرح خواهم داد که طالبان چگونه شکل گرفت و بر افغانستان حاکم شد؟

پیامی برای عزیزان و هم‌زبانان ایرانی‌ ام...
در سال‌های اخیر، و در زمان حکومت جعلی *کرزای* متعفن ، موجی از رفتنِ جوانان جنوب و جنوب‌ شرق به شمال کشور (افغانستان) آغاز شد.

    همه به یاد‌ دارید که ویدیوهای جوانان طالب با ظاهری غیر مسلح به بهانه بی‌کاری و ناامنی در جنوب، شبکه‌های اجتماعی را پر کرده بود که جوانان افغان به استان‌های شمال می‌رفتند.

بسیاری از آنها به‌ بهانه کار در پوشش موبایل فروشی و دست‌فروشی‌ها، قصد سفر به دره‌های هندوکش و کوه‌پایه‌های شمال‌شرق می‌کردند.

اتوبوس‌ها روزانه این جوانان را با یک چمدان که چند پیراهن و‌ تنبان داشتند از مسیر سالنگ به شمال انتقال میدادند
   انگار گنجی را در شمال گیر آورده اند از منابع طلا جمع شده.

دیری نگذشت که  هیاهوی ناامنی در ولایات شمال اوج گرفت. *ولسوالی‌* ها یکی پی دیگر نا امن شد و حتا شماری از *ولسوالی* ها برق‌آسا به دست طالبان سقوط کردند.

هر چند نقشه‌ ناامن‌ سازی شمال و سرباز گیری برای طالب ها در زمان  *کرزی* آغاز شد و *حنیف اتمر* این طرح را به پیشرفته‌ترین نوع آن، که انتقال تروریستها توسط چرخ‌بال‌های وزارت دفاع بود را عملی کرد،

اما انتقال نیرو‌های پیاده به طور دسته‌ جمعی در سال‌های اخیر توسط آن لجن تاریخ، صورت گرفت و نتیجه آن را همه دیدیم که سر ‌‌و کله ملیشیاهای طالبان از گوشه و ‌‌کنار شمال برآمد و سقوط شمال از طریق همین نیروها در تبانی با ناقلین همیشه در صحنه انجام یافت.

   *عین همان سناریو، این روز ها در کشور شما ایران تکرار می‌شود.*
*سیلی از جوانان افغان از ولایات پشتون‌نشین با همان ظاهر «فرهنگی»، به بهانه‌ کار به ایران می‌روند و دست به دست هم پارک‌ها و خیابان‌های تهران و‌ اصفهان و شیراز ‌و… را اشغال کرده و راه‌پیمایی و دسته جات دوستی و اتحاد و همراهی تشکیل می دهند.*
(کاملا برنامه ریزی شده و هدایت شده )

پیام من به سران دولت ایران و ملت ایران این است:
ضمن سپاسگزاری از دولت و‌ مردم ایران که همیشه از مهاجران افغانستانی خود در هر شرایط حمایت کردند، جا دادند و مورد لطف قرار دادند، اما این را هم می‌گویم که مراقب پشت پرده این *مهاجرت‌‌ های خیلی مشکوک و تجربه* شده باشند .

متاسفانه دولت ایران آنقدر خود را مشغول قضیه فلسطین و غزه و اسرائیل و آمریکا کرده که به خطر جدی تجربه شده طالب در زمان کرزای توجه ندارد.
این تجربه تلخ تاریخی را به مردم شریف ایران یادآوری می کنم که غفلت نکنید ،

   روزی شما هم توسط نیروی به ظاهر مظلوم، ضربه خواهید خورد و اونوقت دیگر دیر است و کار از کار گذشته است.
مراقب باشید که این مهاجرت‌ها می‌تواند مشکوک و توسط طالبان سازماندهی شده باشد.

پس ما صلح دوستان و تمدن و آرامش خواهان افغانستان نمی‌خواهیم سرنوشت یک کشور بدبخت، شکست‌خورده و جولان‌گاه ترور و تریاک شده در همسایه‌گی مان تکرار شود.

این درست است که رژیم شما مخالفین و اپوزیسیون سیاسی خود را دارد که خواهان تامین عدالت اجتماعی و‌ برابری جنسیتی هستند، اما مسئله داخلی شما مربوط به خود شماست و مطمئنیم هیچ ایرانی نمی‌خواهد تغییر نظام سیاسی از مسیر جنگ و خون‌ریزی و خشونت رقم بخورد.

امیدوارم این پیام را هر ایرانی که خود را مسئول حراست از سرزمین شان می‌دانند جدی بگیرند. وگرنه مشخص است که «صلاح مملکت خویش خسروان داند».

*ضمنا از هر سه افغانی که به ایران می‌روند یک نفر آنها طالب و آموزش نظامی دیده اند.*
بهوش باشید...
من آن چه شرط ابلاغ است با شما مردم و دولت ایران گفتم، خواه پند گیرید ، خواه ملال!


#تاریخ_معاصرایران

@OmidIranAzad
دروغی به وسعت نیم قرن!

یاداشتی از فرج مومنی

بنرهایی یک جمله‌ای (در غم و شادی کنار هم بوده‌ایم) سرتاسر شهر تهران را در بر گرفته بود..
سوال این است با چه معیار و سنجشی برای نگاشتن این دروغ بزرگ و نمایشش در سطح شهر اقدام نمودید؟!
در کدامین زمان و مکان در غم و شادی با هم شریک بوده‌ایم؟
مشارکت ما با شما سالهاست به پایان خودش رسیده، آنجا که مردم همیشه تحت فشارهای شدید اقتصادی بودند و شما در ناز نعمت بر سختی‌ها و غم مردم شادی کردید.

مردم در جبهه‌های جنگ زیر بمب و خمپاره بودند و شما در کاخ و ویلاهای خود به تماشای غم مردم نشستید..

جامعه بار سنگین هزینه‌های نظام آموزشی را به دوش می‌کشیدند اما فرزندانتان در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا، و انگلیس از بهترین امکانات بهره بردند. 

مردم زیر چرخ دنده‌های تحریم له شدند و شما کاسبان تحریم نان در خون ملت زده و کسب غنائم کردید.

مردم از حق رای، آزادی بیان، و تعیین سرنوشت‌شان محروم شدند و شما در جشن و شادی مهندسی انتخابات بر چهره‌های مغموم مردم لبخند اقتدار زدید.

مردم به سوگ کوچ نخبگان‌شان نشستند و شما در شادی تحصیل و مهاجرت فرزندان (ژن‌های خودبرتربین) خویش به هرز دادن سرمایه‌های این کشور در دل شادی کردید.

بی‌انصافی است اگر نگوییم شما غم و شادیهایتان را در کنار مردم یمن، فلسطین، لبنان، سوریه و..... تقسیم کردید..

این بنرها نه شایسته‌ی مردم ایران بلکه بایسته‌ی مردم کشورهایی است که در غم‌هایشان بیش از شادی‌هایشان در کنارشان بودید، در حالی که غم مردم خود را ندیدید و هرگاه شادی خودساخته‌ای از دل جامعه نمایان می‌گشت شما در مقابلش ایستادید تا مبادا خنده و شادی آسمان ایران را نوازش کند.

دختران و پسران ایران باید حجاب اجباری و قرائت‌های شخصی شما را تحمل کرده و در قفس کج فهمی‌های شما از دین و قانون اسیر باشند..
اما فرزندان شما در خارج از کشور با بی‌حجابی و لودگی به ریش مردم مظلوم می‌خندند..
زنان و مردان ما در غم حصر و زندانی و نقص عضو شدن عزیزان بیگناه گرفتار در بیدادگاه‌های شما؛ ولی شما شاد از آزادی اختلاسگران، رانت و چپاول سرمایه‌های ملی و میهن.

مردم غمگین از حاکمیت و زمامداری کوته فکران و جاهلان بر سیاست و مدیریت همچون رئیسی مخبر، عبداللهیان و…
شما شاد از حاکمیت ناکارآمدی که در سایه‌اش غرق در تاراج ذخآئر مادی و معنوی ملت.

مردم غمگین و مغموم از ترویج و عادی‌سازی فساد، فحشا، ریا، ربا، تملق و چاپلوسی ..
اما شما با لبخند و چشم دوختن در دوربین تلویزیون مروج و مبلغ تمامی آفت‌ها و آسیب‌ها.
مردم باهم‌ و کنار هم در غم نان، غم آزادی و غم‌ آینده و شما مفتخر و شاد به سرکوب و رنج مردم.

آری مردم هیچگاه با شما و در کنار شما نه غمی را تجربه کردند و نه شادی را، به تنهایی بار غمی را که محصول ناکارآمدی و سومدیریت بود به دوش کشیدند و شما به تنهایی شادی‌هایشان را به تباهی کشاندید.

*تحکیم ملت

#تاریخ_معاصرایران

اتحاد_ملی_ایران
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
مورخین می نویسند ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪ، ﺍﺯﻣﯿﺪﺍﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﺰﻭﯾﻦ ﺗﺎ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻗﻠﻌﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ " ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﺳﻔﻠﯿﺲ !!
" ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﻭ ﺳﻔﻠﯿﺴﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ..

ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺗﺮﺍﺧﻢ ﭼﺸﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭ
ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﯿﻨﺎ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﮐﭽﻠﯽ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺷﭙﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ... ﮐﻤﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻭﺩ ...

ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۲۶ ﮐﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ۵۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻌﺪﺍ ۱۰۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺷﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ...

ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۵ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﺎﯼ ﺑﻨﺰ ﺷﻬﺮﯼ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ، ﮐﺴﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﻼﺩ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ !!
ﺑﻌﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﯾﺰﺩﯼ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺳﻦ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺠﺲ ﻧﺸﻮﺩ...
ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺍز ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ...

ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۲۹۸ - ۱۳۲۶ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭﺑﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺍﺯ ۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۹ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻣﺮﺩﻧﺪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ۲۴ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۱۲۹۹ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻣﻠﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﭙﺮ ﻭﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻧﺪ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ۱۳۲۰ ﺭﻓﺖ، ﺍﺯ " ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺭﻓﺖ ﻧﻪ ﺩﻩ ﮐﻮﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ !!
ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ...

ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﺏ ﺁﺏ ﻧﺌﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺑﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﮐﺎﺭ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ !!
ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻧﺪ و ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﻢ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ..

ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﭙﺶ ﺯﺩﻩ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ۷۲ ﮐﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﯾﺰﺍ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !!
ﻣﻠﺖ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﻧﺸﺌﻪ ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭘﻮﻟﺸﺎﻥ ﺟﺰﺀ ۱۰ ﺍﺭﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﮐﺸﻮﺭﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ !!

ﻣﻠﺖ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍﺧﻤﯽ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !!
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺷﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ...
ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧد..
محمدرضاشاه در کتاب پاسخ به تاریخ می نویسد :
پدرم (رضا شاه) لحظه رفتن از ایران به من گفت :
برایت مهم نباشد که مردم امروز در مورد تو چه فکر
می کنند ..
برایت باید این مهم باشد که تاریخ و آیندگان در مورد تو چه قضاوتی خواهند کرد ..
خیلی ها بمن گفتند که اگر پنج هزار نفر کشته شوند این شورش سرکوب می شود ولی من قبول نکردم
چون نمی خواستم تاریخ از من بعنوان پادشاهی یاد کند که بخاطر حفظ تاج و تختش مردم خودش را کشت..‌

#تاریخ_معاصرایران
#اتحاد_ملی_ایران
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad