👆👆👆 من این پست را در ایام #جشنواره_فیلم_فجر درباره فیلم #تنگه_ابوقریب نوشتم. این فیلم اکنون روی پرده سینماهاست. زمان را از دست ندهید که #تنگه_ابوقریب یک فیلم باکیفیت در سینمای دفاع مقدس است. کسانی که به سینما علاقه دارند (و فقط برای سرگرمی فیلم نمیبینند) یک فیلم عالی تماشا خواهند کرد.
هرچند دیر است اما دلم نیامد درباره #تنگه_ابوقریب ننویسم.
#بهرام_توکلی بهترین فیلم امسال را روانه جشنواره کرده بود. "تنگه ابوقریب" قصد قصهگویی نداشت بلکه روایتی بود از یک موقعیت خاص بدون خط داستانی که عالی ساخته شده است. سکانس-پلانهای بسیار بلند و پرتحرک #خضوعی_ابیانه از موقعیتهای جنگی، بسیار موفق بود و یکی از بهترین فیلمبرداریهای تاریخ سینمای ایران را رقم زد. بازیگران همه خوب بودند، بهخصوص #جواد_عزتی که درخشان ظاهر شد. موسیقی در خدمت فیلم بود. فیلمنامه اگرچه چند دیالوگ شعارگونه داشت (که متاسفانه در اکثر فیلمها مشاهده میشود) اما دارای این مزیت بود که اسیر داستانهای حاشیهای (مثل یک عشق در تهران که منتظر یکی از سرداران جنگ است یا مثلا کمبود درامد خانواده رزمندگان و ...) نشده و فقط خط روایتگری خود را در پیش میگیرد.
بهرام توکلی فیلم کمنقصی ساخته بود در فضایی کاملا متفاوت با آثار پیشین خود.
در عجبم از داوران جشنواره که سیمرغ فیلمبرداری را از "خضوعی ابیانه" دریغ کردند، سیمرغ بازیگر اول را به #امیر_جدیدی دادند؛ حال آنکه جدیدی هم بهتنهایی نقش اول نبود (فیلم چند نقش اول داشت) و هم بهتر از جواد عزتی نبود، و نهایتا اینکه جایزه کارگردانی شاهکار این فیلم را با #بهوقت_شام به اشتراک گذاشتند.
#مصطفی_کیایی فیلمساز خوبی است. #چهارراه_استانبول هم فیلم خوبی است، اما عالی نیست. #مسعود_کرامتی نقطه قوت فیلم است. جلوههای بصری هم به فیلم کمک بسیاری کرده است. آواز #علیرضا_قربانی در فیلم شنیدنی است. کیایی با هوشیاری داستان اصلی فیلم را در دل حادثه پلاسکو قرار داده تا بتواند بازسازی خوبی از این اتفاق داشته باشد و انصافا خوب از پس کار برآمده است. اما این فیلم هم پر است از دیالوگهای شعارگونه و سکانسهای اضافه. #ماهور_الوند نسبت به #ملی_و_راههای_نرفتهاش پیشرفت قابلتوجهی دارد...
هیچکدام از دو فیلم کیفیت مطلوبی نداشتند و بیشتر به قصد فروش در گیشه ساخته شدهاند.
#مصادره از همان دست فیلمهای رایج رضا عطارانی است با شوخیهای دم دستی و چند شوخی جنسی. مضامین سیاسی ایرانیهای مقیم امریکا و تلویزیونهای ماهوارهای هم دستمایه طنز جاری در این فیلم شده است. البته مهران احمدی در فضاسازی موفق بوده است.
#خجالت_نکش هم یک فیلم کاملا تلویزیونی بود. انگار که دارید یک قسمت از سریال پایتخت را میبینید. حتی میزانسن و رنگ و دکوپاژ هم از جنس سریالهای تلویریونی بود اینجا هم بازی #احمد_مهرانفر و #شبنم_مقدمی قابلقبول است.
هر دو فیلم تماشاگران را خنداند و احتمالا فروش خوبی خواهند داشت؛ اما تنها توجیه حضور این فیلمها در بخش مسابقه جشنواره فجر حضور همه ژانرها است.
نکته آخر اینکه انگار نویسندگان و کارگردانان سینمای کمدی ایران جز فحش، شوخی جنسی، پسگردنی زدن و دمپایی پرت کردن ایده دیگری برای خندان مخاطب ندارند.
شرکت اطلاعرسانی بورس در یک اقدام جالب چهار فیلم جشنواره را برای مدیران و کارکنان ارکان و نهادهای مالی نمایش میدهد. دیشب فیلم #مصادره ساخته #مهران_احمدی را دیدیم. بعد درباره فیلم خواهم نوشت، اما اقدام خوب شرکت اطلاعرسانی قابل تقدیر است. جمعی دوستانه و غیررسمی از اهالی بازار و خانوادههایشان که به نشاط و حس تعلق افراد میافزاید.
#بهوقت_شام (#ابراهیم_حاتمیکیا) فیلمی سفارشی در جهت توجیه حضور نظامی ایران در سوریه بود. فیلم البته خوشساخت بود و احتمالا در بخشهای فنی زیادی نامزد دریافت سیمرغ خواهد شد، اما فیلمنامه بهشدت شعارگونه بود و بهدلیل جهتدار بودن، سوراخهای بسیاری هم داشت. با توجه به سوگیریهای سیاسی جشنواره، ممکن است در رقابت بهترین فیلم هم نام #بهوقت_شام از پاکت خارج شود.
روز اول جشنواره دو فیلم دیدم که هیچکدام عالی نبودند.
#سوء_تفاهم (#احمدرضا_معتمدی) یک فیلم با دغدغه فلسفی است که به موضوع واقعیت و داستان و توهم میپردازد و بیننده را سرگردان بین اینها نگه میدارد. اگرچه داستان اصلی گروگانگیری، اقتباسی است اما اینجا قرار است بیننده نداند چه چیزی داستان است و چه چیزی واقعیت. البته ماجرا در سکانس گفتگوی #کامبیز_دیرباز و #مریلا_زارعی لو میرود.
#شعلهور (#حمید_نعمتالله) هم به تباهی ذهنی یک انسان میپردازد. به نظر میرسد کارگردان قصد داشته به این بهانه روایتهایی از زندگی در سیستان و بلوچستان هم داشته باشد. فیلمنامه دارای ایراداتی بود که لطمه جدی به فیلم زده بود.
هر دو فیلم ریتم کندی داشتند و پایانبندی هر دو فیلم از خود فیلم ضعیفتر بود، بهخصوص «سوء تفاهم»