🔺....آن زنده یاد عمری در مریضی ها و ناخوشی ها دست نوازشگر داشت. سوزش تزریق آمپول او با زیبایی لبخندش تمام می شد و ما دوباره در کوچه های خاک آلود، راهی می شدیم و به دنبال بازی های کودکانه خود.
🔸 نعمت ترابی متولد 1303 بود و نیک منش و با صفا بود. توفیق داشتم چندباری در محضرش بنشینم و از تاک ایّام گذشته
#نوش_آباد انگورهای خاطره بچینم.مردی که حافظ و سعدی می خواند و از مولوی و عطار بهره می جوید، کم مردی نیست.کتب عارفان و تمثال
#فیض_کاشانی بر تاقچه خانه اش می درخشید.
🔸 معلم سال اول او ملامحمدحسین بود که برای درس یاد گرفتن به خانه اش می رفتند. نزد شیخ علی اکبر عارف که از اهل طریقت بود، قرآن آموخت و درمکتب خانه
#نوش_آباد نزد آقا
#سید_مهدی_مصباحی_بیدگلی درس خواند.10ساله بود که استعدادش برای خواندن
#پای_منابر شکوفا شد. صدای خوب او نغمه پرداز مجالس شد. پدرش مرحوم حسن ترابی از مداحان بود و در
#ورزش_پهلوانی مهارت داشت.
🔸آقای ترابی در مورد پدرش می گفت:
او نزد دایی خودش مرحوم پهلوان باقر درمحله
#شیخ_آباد این ورزش را آموخته بود. او کسی بود که درمسابقه ای که ناصر الدین شاه برگزار کرد، کشتی گرفت و بر حریفان غلبه کرد. (پهلوانی های شیخ آباد از ایشان نسب می برند.)
وقتی زورخانه سابق که در کنار حسینیه بالاده بود، به وسیله سیل خراب می شود و دوباره به همت مردم ساخته می شود،
#مرحوم_حاج_علی_خان_شهرابی از آن مرحوم برای امر مرشدی و آموزش باستانی کاران دعوت می کند.
آقای ترابی به یاد می آوُرد که وقتی پدرش ضرب می گیرد و میل و کباده می زند و شروع به چرخش می کند، او نیز با پدر همراه می شود.مادر آقای ترابی
#بگم_ناز عنایتی بود. سواد قرآنی داشت و به چند شاگردش یاد می داد. پدر هم باسواد بود و خط می نوشت و کاروان دار کربلا بود .او در همان جا به خاک سپرده شد.
🔸درحدود 20 سالگی آقای ترابی برای
#عباسعلی_خان_صالح به فخاری مشغول می شود. وی برادر
#جهان_شاه_صالح،
#وزیر_بهداشت وقت و همچنین برادر الهیار صالح نماینده مردم کاشان بود. وقتی درمانگاه نوش آباد (
#کانون_ربانی_زاده_فعلی) ساخته می شود، آقای صالح به رئیس
#بهداری_کاشان پیشنهاد استخدام سرایداری آقای ترابی را می دهد. پس از دو سال سرایداری، شفقت خواهی آقای ترابی برای مردم ، سر از پرستاری در می آورد. او برایم تعریف کرد: نزد اولین پزشک
#نوش_آباد،
#دکتر_فضل_اله_رشتی، سرنگ شیشه ای را می جوشاندم و کمک دست دکتر بودم. رفته رفته به یاری ایشان آمپول هایی که آسانتر بود، تزریق می کردم. آقای دکتر، پزشک با شخصیت و خوبی بود. تزریقات و پانسمان را ایشان به من آموخت و با آن که ابتدای کار استرس داشتم، به من روحیه می داد.مدتی بعد دوره آموزشی درشهر محلات برای ما برگزار کردند و در این کارتکمیل شدم.
🔸مرحوم ترابی همه پزشکانی که در
#نوش_آباد خدمت کردند، را می شناخت. او می گفت: سال 1329 درمانگاه نوش آباد در همین جایی که الان
#کانون هست، ساخته می شود. پیش از آن مردم نزد
#دکتر_میرزا_یحیی_شفایی در
#آران می رفتند.
#اولین_پزشک_نوش_آباد #دکتر_فضل_اله_رشتی بود که ازاصفهان آمده بود. پدرش مدرس حوزه علمیه بود. 3 سال در
#نوش_آباد بود. بعد
#دکتر_ناصر_شفایی آمد. در حدود 5 سال پزشک اینجا بودند.
بعد برادرش
#دکتر_احمد_شفایی آمدند. ایشان هم 4 سال ماندند.
#دکتر_ذبیح_اله_وجدانی از یزد، -دکتر_چیما_از_پاکستان ،
#دکتر_رهنما،
#دکتر_پاکزاد_از_اصفهان، هر کدام 3 سال این جا خدمت کردند.
🔸آن روزها دکتر
#نظریان هم دکتر داروخانه درمانگاه بودند. درمانگاه
فعلی که در ایستگاه واقع است، در حدود سال 1350 به وسیله آقا
#صدرای بنا ساخته شد. البته زمینش را
#مرحوم_حاج_عباس_محلوجی داد.آقای ترابی از
#قابله_های آن روز هم یاد کرد.
#خاله_قمر (مادر عمو اسماعیل عجمی) ،
#خانم_بزرگ (مادر عزت سلمانیان) و
#گل_بانو که درحجامت مهارت داشت.آقای ترابی از سپاه دانشی ها و از شخصیت ها خاطرات زیادی داشت.
🔸منبع: کانال انوشزاد(علوی)
@akhbarenooshabad🆔 @nooshabadiha 💯 | نوش آبادیها