🔴 سنگ صبور - ۲۸۳
پرسش :
بیکار شده بودم. زن و فرزندم گرسنه بودند. پولی برای خریداری موتورسیکلت نداشتم تا کار کنم و برای خانوادهام نان شب درآورم. موتور قراضه کسی را موقت امانت گرفتم اما روز سوم بود که موتور را توقیف کردند و کمرم را شکستند. برای جبران پول موتور، نزول کردم و به صاحب موتور پرداختم و به خاک سیاه نشستم. مسیر زندگیام به دره نیستی تغییر کرد. سرنوشتم تباه شد. نابود شدم. ظلم پلیس راهنماییورانندگی از هستی ساقطم کرد. حالا همان راهور در مقابل فاحشههایی که سوار بر موتورسیکلت در معابر رژه میروند چشم خود را بسته است. چهقدر اینها کثیف و رذل و ظالم هستند. چهقدر بزدل و بیهمهچیز هستند. چهقدر بینامـ...
پاسخ :
رییس کل راهور نیز «سیّد» است و البته این یکی آنقدر ریقو و بیوجود است که در سراسر دوران کرونابازی توی سوراخ موش قایم شده بود و حاضر نشد با اعضای تحریریه ما دیدار کند. حق با شماست. کمر شاغلان را شکستند تا راه برای آزادی فساد و قدرتنمایی فاحشگان و شهرنوزادگان هموار شود. تا آنجا که میتوانید به آنوسیان ضربه بزنید اگر چه در حد افشاگری باشد.
[«سنگ صبور» قبلی]
@nonewwarhttps://t.center/nonewwar