#امام_حسن #مدح_امام_حسنهمه گفتند حسین و جگرم گفت
حسنسینه و دست و سر و چشم ترم گفت
حسنگوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت
حسننامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت
ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت
حسنبعد از این خوب تر است جای صفاتی مثل
سفره دار و پدر جود و کرم گفت
حسنزائری در وسط صحن غریب الغربا
دید تا گنبد زیبای حرم گفت:
حسن...
تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم
چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت
حسنقاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
خواهری موی پریشان ز حرم گفت
حسنپایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود.
آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود
🌹