برپا بشود محشر کبری
شب جمعهآید ز حرم ناله ی زهرا
شب جمعهیک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر تا
شب جمعهزیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا
شب جمعهبا قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا
شب جمعهپیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا
شب جمعهمادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها
شب جمعهآن موی به هم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا
شب جمعهاین بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها
شب جمعه#شب_جمعه شب زيارتى حضرت سيدالشهدا عليه السلام