آه منصور منصور خورشیدی پدرکاوه و انار برادرمن و کلمه رفیق جیکِ "هفتاد سنگ قبر" * به من بگو چطور (در طرح ساده یک گل با جلوه های جدید)* ۱ در پیراهنی سفید که سوزنی به خود ندید به خاک سرزمین مادری لبخند زدی!! بلندشو "خطابه های کهنسال کودکی" ات را ۲ مرغابی های میانکاله به دهان گرفتند و"ازفکرهای باتو" ۳ عاشقانه ترین "آبی ناگهان" را ۴ به آسمان سنجاق کردند به من بگو شاعر از رازمگوی با بانوی سالیان باران و بوسه ات سیده فاطمه از قراربا او دربهشت تا"سجاده روی ماه بینداز" ی ۵ فقط تو می توانستی " درحجم رویاهایت" ۶