Смотреть в Telegram
Forwarded from 𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬𝘷𝘓𝘢𝘯𝘥༢࿔ (آرتیـن.)
ᯢ #Imagine / Aa "دوباره اینجوری اومدی سرکار؟" آب دهانش رو قورت داد و به آرومی به سمت مرد برگشت و با دیدنش توی اون فاصله‌ی کم، کیفش رو محکم‌تر بغل گرفت. در حقیقت اصلاً اهمیت نداشت جونگ‌کوک چی بپوشه، چون محض رضای خدا از صبح تا پایان ساعت کاری نه کسی رو می‌دید و نه کسی به دیدنش می‌اومد؛ پس چه لزومی داشت کت و شلوار تنش کنه؟ "سـ... سلام رئیس کیم." با دستی که درست نزدیک گوشش روی دیوار کوبیده شد چشم‌هاش رو بست و لب‌هاش رو گاز گرفت. کیم تهیونگ موقع عصبانیت ترسناک می‌شد و این برای جونگ‌کوکی که به شغلش نیاز داشت، خوب نبود. با قرار گرفتن چیز گرمی روی بدنش چشم‌هاش رو باز کرد و با تعجب به کتی که تهیونگ بهش داده بود نگاه کرد. "این... این..." "تا آخر امروز حق نداری درش بیاری! وگرنه اخراجت می‌کنم." بعد از تموم شدن حرفش، به سمت اتاقش رفت و سعی کرد لبخندش رو پنهان کنه. حقیقتاً پوشیدن کت شلوار برای اون پسر دوست‌داشتنیِ شیرین الزامی نبود، اما تهیونگ بهونه‌ی دیگه‌ای برای دیدن و نزدیک شدن بهش نداشت و حالا خیلی خوشحال بنظر می‌رسید. ╰─≽@Taekookvland࿔‧໋݊𐤀
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств