https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
مجموعهی #کاریکلماتورهای پرویز شاپور در کتابی با عنوان قلبم را با قلبت میزان میکنم در ۶۱۲ صفحه به چاپ رسیده است. کتاب با این جمله آغاز میشود: «از تولدم فقط موهای سفید را به یاد دارم که رنگش به مرور زمان به فلفل نمکی گرایید و حالیه که این سطور را رقم میزنم یکدست سیاه شده است.»
#پرویز_شاپور ⬅️مرگ پس از جدایی از فروغ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخر عمر همراه با پسرش کامیار و برادرش خسرو شاپور در یک خانه قدیمی زندگی میکرد. وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض زاده تهران بستری شد و سرانجام در سن ۷۶ سالگی در ساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد. ⬅️#کاریکلماتور کاریکلماتور کلمهای ترکیب یافته از کاریکاتور و کلمه است که #شاملو این نام را برای #اولین بار بر برخی از نوشتههای پرویز شاپور نهاد. تولد #کاریکلماتور در ۲۱ خرداد ۱۳۴۶ در نشریه خوشه به سردبیری #احمد_شاملو بود. ⬅️#آثار کاریکلماتور - انتشارات نمونه - ۱۳۵۰ کاریکلماتور ۲ - انتشارات بامداد - ۱۳۵۴ کاریکلماتور ۳ با نام «با گردباد میرقصم» - انتشارات مروارید - ۱۳۵۴ کاریکلماتور ۴ - انتشارات مروارید - ۱۳۵۶ کاریکلماتور ۵ - انتشارات پرستش - ۱۳۶۶ کاریکلماتور ۶ - انتشارات مروارید - ۱۳۷۶ کاریکلماتور ۷ با نام «به نگاهم خوش آمدی» - انتشارات گلآقا - ۱۳۷۸ کاریکلماتور ۸ با نام «پایین آمدن درخت از گربه» - انتشارات مروارید - ۱۳۸۲ موش و گربه عبید زاکانی با طرحهای پرویز شاپور انتشارات مروارید - ۱۳۵۲ فانتزی سنجاق قفلی - انتشارات پویش - ۱۳۵۵ تفریحنامه (طرحهای مشترک بیژن اسدی پور و پرویز شاپور) - انتشارات مروارید - ۱۳۵۵ قلبم را با قلبت میزان میکنم (مجموعه کاریکلماتورها) - انتشارات مروارید - ۱۳۸۶ ⬅️نمونههایی از #کاریکلماتورهای#پرویز_شاپور _برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم. _اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم. _دلم به حال ماهیها میسوزد چون هیچکس اشکشان را نمیفهمد. _وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند. _گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. _به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. _هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد. _به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند! _غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد. _بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند! _قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. _قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست. _به نگاهم خوش آمدی. _پایین آمدن درخت از گربه. _زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود. _جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند. _فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند. _باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد. _فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند. _فریاد زندگی در سکوت گورستان تهنشین میشود. _همه مردم جهان به یک زبان سکوت میکنند. _زبان هم فیلتر دارد. @nevisandbdonya
این کتاب یک کتاب آموزشی نیست ولی شما با مطالعهی آن میتوانید قصارنویسی، استعاره و طنز در نویسندگی را یاد بگیرید. کتاب بسیار خوبی است که باعث میشود به پرویز شاپور صرفا به عنوان همسر فروغ فرخزاد نگاه نکنیم.