☆
@nevisandbdonya📕#خشم_و_هياهو✍️#ویلیام_فاکنر📝#صالح_حسینی📻#نمایش_رادیوییخشم و هياهو /ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر رمان
خشم و هياهو را در 7 اکتبر 1929 منتشر کرد، اين اثر پانزده سال بعد، جايزه نوبل ادبی را براي نويسندهاش به همراه آورد
و نام فاکنر را به عنوان یکی از بزرگترين نويسندگان آمريکايي قرن بيستم، مطرح ساخت. پس از ترجمه این اثر به فارسی، شيوه جريان سيال ذهن در ایران، مورد توجه قرار گرفت
و به طور عملي، به نويسندگان ایرانی شناسانده شد
و تاثیری عمیق روی سبک نویسندگی آنان گذاشت.
خشم و هياهو چهارمين رمان فاکنر است. فاکنر میگوید زمانی که شروع به نوشتن کرده است، خود از ترتیب حوادث داستان، مطلع نبوده است. بخش اعظم اين کتاب، طي شش ماه کار فشرده نوشته شده است. نام کتاب «
خشم و هياهو» برگرفته از قسمتی از نمايشنامه مکبث نوشته ويليام شکسپير است: «زندگي داستاني است لبريز از
خشم و هياهو، که از زبان ابلهي حکايت ميشود،
و معناي آن هيچ است.» داستان در سال 1895
و با مرگ مادربزرگ خانواده کامپسون آغاز میشود. در خانه مراسم تدفین در حال برگزاری است. خانم
و آقای کامپسون برای آن که چهار فرزندشان متوجه مرگ مادربزرگ نشوند، آنها را به خارج از خانه فرستادهاند، اما بچهها زير درخت گلابيِ پشت پنجره تالار محل برگزاري مراسم جمع شدهاند. کدي، دختر هفت ساله خانواده، از درخت گلابي بالا رفته است
و هر آنچه پشت پنجره میبيند را به طور مبهم درک کرده
و برای بقیه تعریف میکند، داستان این بچهها ادامه مییابد....
قسمتی از این کتاب را با هم میخوانیم: « پاروها آفتاب را در برقهاي فاصلهدار ميگرفتند، بوي تاريک
و روشن ياس ديواري، تاريکي نجواگر تابستان
و ماه اوت درختها روي ديوار خم شده بودند... به نظر ميرسيد که در اين هوا حتي صدا هم درميماند، انگار که هوا آنقدر صدا حمل کرده بود که خسته شده بود. ما در برگهاي خشک که با دم زدن آهسته انتظار ما نجوا ميکردند
و تنفس آهسته خاک
و ماه اکتبر بدون باد، مينشستيم. رشتههاي ظريف، چون حرکت خواب آهسته ميجنبند...»
@nevisandbdonya