https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
#تقاطع اگه بتونم خودمو به چیزای مختلف تعمیم بدم یعنی یه جورایی تو ذهنم شبیه سازی کنم، این کار میتونه خیلی جاها کمکم کنه که چطور رفتار کنم یا چطور باشم که کمتر آسیب ببینم. یکی از این تشبیه ها، تشبیه خودم در مسیر زندگی به اتوبان و خیابون و جاده است. من به تازگی فهمیدم که لازمه تقاطع یا دوربرگردون های خودمو بیشتر کنم، فکر میکنم یه مقدار دیر میفهمم که از مسیر اصلی خارج شدم و باید برگردم و به این دیر فهمیدنه، دیر رسیدن به دور برگردون هم اضافه میشه و زمان رو از دست میدم، درسته که تجربه اش ارزشمنده ولی میشه تعداد تجربه های مکرر رو کم کرد. من تشخیصم همیشه درست بوده، یعنی اکثر اوقات شامه ام خوب کار کرده و فهمیدم که یه جای کار میلنگه،فهمیدم دزد بهم زده اما تو وجودم آژیرهای خطر دیر به صدا در میان،یعنی شامه میفهمه ولی پارس کردنم به خطر، به رفتار، به اون آدم نامناسب دیر اتفاق میوفته و این یه مطلبیه که باید ریشه ای درستش کنم، وقتی حرفی بهم زده میشه، بعد از چند روز تازه میفهمم که این حرف جوابش یا عکس العمل مناسبش چی بوده، شایدم خنگم. آخه آدمای باهوش حاضر جوابن.وقتی آدم درجا نتونه جواب بده، بعد اگه بخواد بره بگه حرفشو دیگه خیلی دیره چون تازه باید برای طرف شرح صحنه بدی تا یادش بیاد کجا چیو گفته که تو ناراحت شدی و الان باید بره تو لاک اون موقعیت و بشینه تا تو بهش بگی. خیلی مسخره و.بی فایده اس . مثل گرم کردن چایی سرد شده میمونه. از خودم دلگیرم که چرا بعد اینهمه سال هنوز نتونستم به موقع و به جا دور بزنم. انگار حتما باید به جایی برسم که در حد مرگ احساس خطر کنم تا بعد راهنما بزنم و ادامه ندم و برگردم به مسیر اصلی... شما چطور؟ #منیره_سادات_امامی #خانم_نویسنده @nevisandbdonya