هانتا شب
و روز یا در حال پرس کتاب است یا خواندن کتابهای گرانقیمت
و نایابی که پس از پیدا کردنشان در بین حجم انبوه کتاب
ها به خانه محقرش منتقل
و تلنبارشان کرده است؛ آنقدر که این کتابهای تلنبارشده هر آن ممکن است بر او هوار شوند
و او زیر سنگینیشان له شود؛ همانگونه که ذهنش درگیر اندیشههایی است که از این کتاب
ها برآمده است. همین کنار هم قرار گرفتن این دو وضعیت، یعنی سر
و کار مداوم با کتاب
و نوشته در طول شبانهروز
و حجم زیاد اندیشههایی که به واسطه خواندن به ذهن او وارد میشود باعث ایجاد وضعیتی اندهبار، وهمانگیز
و سوررئالیستی از وضعیت انسان قرن بیستم شده است. این تصویر حاصل تداخل وضعیت
و شرایط شغلی هانتا
و خواندن کتابهای فلسفی
و ادبی است؛ تصویری نومیدانه از وضعیت
و بسط آن به دنیای پیرامونی
و حتی ارجاع به تاریخ. دنیایی پر از موش خیس
و کثیف که آثار نویسندگان
و فلاسفه بزرگ را میخورند. دنیایی که در آن قیمت خمیر هر یک کیلو از کتابهای متفکرانی چون هگل
و امثال او یک کرون است.
در چنین دنیایی که هرابال ترسیم میکند آنچه برای آدمی مثل هانتا باقی میماند یکی شدن با «وضعیت» است. اینکه هیچ شکایتی از زندگی اندوهبارش نداشته باشد، بلکه از آن لذت هم ببرد
و جدا شدن از آن را موجب پوچی میداند. آنچنان که تنها زمانی که میبیند دستگاه پرسش که 35 سال با آن کار کرده، قرار است توسط کارخانههای بزرگ خمیر کاغذ منهدم شود حتی دست به دامن کشیش
و مسیح هم میشود. هانتا کارگری روشنفکر از کشور چک _ کشوری سوسیالیستی _ است
و این عاملی میشود تا خواننده در ذهن از او یک فعال سیاسی بسازد. بهومیل در داستان از طنز پنهانی بهره میگیرد؛ گویی نویسنده دخالتی در این طنز نداشته
و روند داستان
و خود شخصیت
ها چنین موقعیتهایی را به وجود میآورند. انتخاب راویِ اول شخص، زاویه
ی دید مناسبی برای خواننده ایجاد میکند
و تمام لحظات تنهایی راوی برایش ملموستر میشود. بعضی از جملات مکرر تکرار میشوند که ترجیعبند داستان را میسازند. آنقدر که وقتی به «سی
و پنج سال است که …» برمیخوری خستگی سی
و پنج ساله را در تنات حس میکنی
و جملهٔ دیگر: «آسمان عاطفه ندارد.» نویسنده اینگونه به روزها
و سالهای زندگی اشاره میکند که از پشت هم میآیند
و میروند بیهیچ تغییری.
تنهایی پر هیاهو آنقدر مسلط
و آشنا نگارش شده است که در عین پیچیدگی
و بیان واقعیت
ها یی که به سادگی از چشم پوشیده می شوند در دل خواننده جایگاه خوبی را پیدا می کند
و اصولا ادبیات بلوک شرق اروپا
و کشورهای کمونیستی سابق به راحتی با
#مخاطب_ایرانی ارتباط برقرار می کنند
و شاید علت آن دغدغه های نزدیک فکری این جوامع با هم باشد . لسآنجلس تایمز او را پدر بزرگان ادبیات قرن بیستم چک خوانده
و گاردین «تنهایی پرهیاهو» را زیر
و روکننده
و هرابال را نویسندهای خیره
کننده توصیف کرده است. نشریه تایمز نیز آن را تاریخچه غیررسمی روحیه تسلطناپذیر ملت چک
و، از آن بالاتر تاریخچه روحیات انسان در هر کجا دانسته است.
نویسنده کتاب صوتی «تنهایی پر هیاهو» که میلان کوندرا ( -1929) او را برجستهترین نویسنده قرن بیستم چک میداند، وی , او
#هرابال را به عنوان شخصیتی خلاف جریان عمومی جامعه میداند , وی دکترای حقوق داشت، اما به کارهای پست اجتماعی میپرداخت؛ دستفروشی، سوزنبانی راهآهن، کارگری ذوبآهن
و ... . به عبارت دیگر، او یک کارگر-روشنفکر بود که آثارش زندگی انسانهای مطرود را بازتاب میداد. بیشتر آثار او، به جهت ممنوعیت چاپ در کشورش، ابتدا در کشورهای دیگر
و سپس در سرزمین خودش منتشر میشد.
قسمت های زیبایی از کتاب :
«اگر کسی میخواست کتابی را خمیر کند، باید سر آدم
ها را زیر پرس میگذاشت، ولی این کار فایدهای نمیداشت چون که
افکار واقعی از بیرون حاصل میشود.
#تفتیش_کنندهها_ی_عقاید_و_افکار در سراسر جهان، بیهوده کتاب
ها را میسوزانند.»
«
تفتیش کننده های
عقاید و افکار در سراسر جهان ، بیهوده کتاب
ها را می سوزانند ، چون اگر کتاب حرفی برای گفتن
و ارزشی داشته باشد ، در کار سوختن فقط از آن خنده ای آرام شنیده می شود ، چون که کتاب درست
و حسابی به چیزی بالاتر
و ورای خود اشاره دارد ...»
این کتاب صوتی در سه فایل تقدیم میشود.
عنوان :
#تنهایی_پر_هیاهونویسنده:
#بهومیل_هرابالمترجم:
#پرویز_دوائیراوی: میلاد تمدن
مدیر تولید: میلاد مشهدیخان
ژانر: داستان
و #رمان_خارجیناشر: نوار
فقط در بهترینهای صوتی,دانلود رایگان , با حجم بسیار پایین
🔻🔻🎙📕 @nevisandbdonya