#مکتب_ادبی#سبک_نویسندگیباید توجه داشت که نباید
#مکتب را با
#سبک اشتباه گرفت، مکتب باید دارای ایده واندیشه نو،
#بکر و
#اصلی باشد، (اندیشهای که صاحب نظر آن فقط بنیان گذار مکتب باشد)، نه اینکه از مکاتب پیشین خود به گونه آشکار
#تقلید کند، یا اینکه مکانب پیشین را
#احیا کند. اما اندیشه در سبک میتواند پیرو اندیشه های گذشته باشد و از آنها تقلید کن یا آنها را
احیا کند.
ویژگیهای هر مکتب ادبی، رفته رفته در آثار ادبی مربوط به آن مکتب نمود پیدا میکند. گفتنی است که هر مکتب ادبی شکل دگرگون یافته مکتب پیش از خود(ابداع) یا واکنش و طغیانی در برابر آن است(بدعت)؛ از همین رو، میتوان گفت که هیچ مکتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مکتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت. مهمترین عامل پیدایش هر مکتب ادبی، نوع
👀نگرشی است که ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارد. در نتیجهٔ همین نگرش است که بیان هنری، شکلهای گوناگونی مییابد و تغییراتی در بکارگیری زبان و شیوهٔ کاربرد واژگان پیش میآید.
خلاصه اینکه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی در ایجاد یا تغییر مکتبهای ادبی تأثیر غیرقابل انکاری دارند. مکتبهایی کاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردند و در کنار یکدیگر شکفتند؛ مانند
#سمبولیسم(
#نمادگرایی) و
#رآلیسم(
#واقع_گرایی). به همین دلیل است که گاه هم نسبت دادن کامل یک شاعر یا نویسنده به مکتبی خاص، دشوار و تا حدی نشدنی است.
@nevisandbdonya