🟢ریشههای مردسالاری
🖊الکس فون تونزلمن (Alex von Tunzelmann)
📌آیا زن و مرد ذاتاً متفاوتاند، و آیا نقشهای اجتماعیِ تعیین شده برای آنها پیامد منطقیِ این تفاوتهاست؟ آنجلا ساینی (Angela Saini)، روزنامهنگار علمی، کتاب هیجانانگیزِ خود دربارهی
مردسالاری را با این سخنِ دلنشین آغاز میکند که
مردسالاری نه تغییرناپذیر است، نه اجتنابناپذیر و نه تزلزلناپذیر. به نظر او، «وقتی نابرابریِ جنسیتی را مبتنی بر طبیعتِ تغییرناپذیرمان میدانیم، از فهمِ واقعیتِ آن عاجز میمانیم. ]نابرابری جنسیتی[ چیزی شکننده است و ]به همین علت[ همواره مجبور به بازسازی و تحکیمِ آن بودهاند.»
📌انسانشناسان، نظریهپردازان علوم سیاسی، فمینیستها و از قضا خودِ مردسالاران اغلب در پی یافتن منشأ جنس و تفکیک جنسیتی بودهاند. در سال ۱۶۸۰، سِر رابرت فیلمِر ( Sir Robert Filmer) در رسالهی
مردسالاری (Patriarcha) با استناد به کتاب مقدس و متون باستانی،
مردسالاری (و در رأس آن حق الهیِ پادشاهان) را طبیعی و مبتنی بر ارادهی خداوند دانست. حتی وقتی بعدها انقلابیون ایدهی وجود پادشاه بهعنوان رئیس یک کشور را رد کردند، به برچیدن بساط سلطهی سیاسیِ مردان تمایلی نداشتند. تامس جفرسون (Thomas Jefferson) در اظهارنظرِ عجیبوغریبی نوشت: «قلبِ حسّاسِ زنان برای تبوتابِ سیاسی مناسب نیست.»
📌فردریش انگلس (Friedrich Engels) با ارائهی روایتِ متفاوتی ادعا کرد که گذار از زنسالاریهای باستانی به
مردسالاری، نشانهی «شکست تاریخیِ جهانیِ جنس زن» بود - فاجعهای که جایگاه زنان را به مِلک مردان تقلیل داد. دیدگاه او سادهنگرانه بود اما آغازی بود بر به چالش کشیدن ایدهی ذاتیبودنِ سلطهی مردان. در قرن بیستم، سیمون دو بوار (Simone de Beauvoir) مقدمه و هشت فصلِ اولِ کتاب جنس دوم (The Second Sex) را به چگونگیِ برساخته شدن جنس و جنسیت از طریق علم و تاریخ اختصاص داد، و بر تصورات رایج دربارهی ذاتیبودنِ جنس و جنسیت مُهر بطلان زد.
🌐لینک متن کامل
#عرفان_ثابتی #فردریش_انگلس #فمینیسم #جنسیت #نابرابری #مردسالاری #سیمون_دو_بوار #آنجلا_ساینی #الکس_فون_تونزلمن 🌐nedayeazadi.net🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
🌐🌐🌐🌐🌐 nedayeazadinet
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی