🔴در سرزمین رابعه، رابعه بودن جرم است
🖊آلما بیگم
📌این نوشته محصول ۱۰۰ نامه و چند فایل صوتی از شاگردان مکاتب دخترانه، از نقاط مختلف افغانستان و در ردههای سنیِ ۱۳ الی ۱۸ سال است که با روی کار آمدن امارت از رفتن به مکتب بازماندهاند. این نامهها را مکتبِ خانگیِ «دریچه» تحت عنوان «روزی که مکتبها بسته شد» جمعآوری کرده که از آن میان تعدادی از نامهها و فایلهای صوتی برای روایت انتخاب شده است.
📌«پدرم ما را از قریه به شهر برده بود. در شهر به مکتب جدید شامل شدیم و درسها را آغاز کردیم. خیلی خوشحال بودیم. ما سه خواهر تصمیم داشتیم درس بخوانیم و آدمهای بزرگی شویم. اما با آمدن اینها مکتبها بسته شد و پدرم دوباره ما را به قریه آورد... .»
📌«۲۴ اسد که طالبان آمد ما همه در مکتب مشغول درس خواندن بودیم. به امتحان چهارونیم ماهه آمادگی میگرفتیم. به فکر آرزوهایی بودیم که بعد از ختم مکتب برایمان ممکن میشد. میخواستم داکتر شوم اما بعد از ۲۴ اسد دیگر به مکتب نرفتیم و در خانه ماندیم. استرس، اضطراب، سردرد و تمام مریضیها به جانم هجوم آورده بود.»
📌«وقتی که خُرد بودم مادرم در مورد دورهی طالبان قصه میکرد. میگفت طالبان زیاد بالای مردم و بالای زنان ظلم کردهاند. ۲۴ اسد ۱۴۰۰ خودم با چشمِ خود دیدم که قصههای مادرم درست بوده است. وقتی که از دروازهی مکتب برگشتانده شدم و به خانه آمدم. از آن روز تا حال جسماً زنده هستم اما روحاً مرده.»
📌«وقتی که مکتب بسته شد دنیا سرم تاریک شد. حس بدی داشتم، فکر میکردم در خود گم شدهام و چیز مهمی را از دست دادهام. غذا دلم نمیشد. هوش و فکرم طرف مکتب و وطنم بود. نزد خود میگفتم خدایا خودت نگفتی خواندن به مرد و زن فرض است؟ پس چرا قلم را آفریدی؟....»
📌همهی نامهها حکایت از دلتنگی، خستگی، افسردگی، خشم و در نهایت حکایت از امید و پایداری دارند. همهی نامهها قصهای در خود دارد. مثل میلیونها قصهای که دختران از مکتب، نرفتن به مکتب و از این روزها برای حکایت کردن دارند.
🌐لینک متن کامل
#امید #مدرسه #تبعیض_جنسیتی #آموزش_دختران #افغانستان #طالبان #آلما_بیگم🌐nedayeazadi.net🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
🌐🌐🌐🌐🌐 nedayeazadinet
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی