🟡جامعهشناسی گرایش به بازگشت سلطنت پهلوی
🖊رضا یعقوبی
انقلاب های زیادی در جهان موفق شدهاند و تا حد زیادی به اهداف خود رسیدهاند در عین حال انقلابهای زیادی یا شکست خوردهاند و سرکوب شدهاند یا به انحراف کشیده شده و به نظامهای مستبدتری ختم شدهاند که خشونت بیشتری به بار آوردهاند.
جامعهشناسان همیشه سعی کردهاند تفاوتهای این رویدادها و چرایی آنها را درک کنند.
شاید امروز برای ما سوال باشد که چرا با وجود ضربهای که جنبش از طرفداران سلطنت خورد، هنوز کسانی هستند که برای آنها تبلیغ میکنند و خواهان بازگشت نهاد سلطنتاند؟ اگر فرض کنیم از جنبه
ی سیاسی درست باشد که خود نظام حاکم کسانی را اجیر کرده که در این تنور بدمند باز پاسخی کافی برای این پرسش نیست که چرا هنوز کسانی هستند که این گرایش را دارند و دستمایه
ی استفاده
ی سیاسی میشوند؟ یک بخش از آن ریشه در «سنت» دارد. یعنی چیزی که در طول زمان برای مردم تبدیل به «عادت» شده است.
در جوامع آزاد که تجربه
ی چند قرن آزادی را دارند این عادت وارونه شده، یعنی به جای آنکه مثل ما بپرسند «پس چه کسی قرار است بیاید!» خواهند پرسید «بدون آزادی چگونه امورمان را سامان دهیم؟» به قول دوتوکویل برای مردم آمریکا غیرقابل تصور است که در
جامعهای غیرآزاد زندگی کنند، برعکسِ جوامع شرقی که نمیتوانند تصور کنند در
جامعهای آزاد زندگی کنند.
این عادتهای موجود فرصت مهمی برای عوامفریبان ایجاد میکنند. آنها با وعدههای پوپولیستی و با علم به اینکه مردم نمیتوانند نظامی غیر از آنچه بوده را تصور کنند، خود را به شکل منجی و پدر خیرخواه ملت نشان میدهند. پوپر از قول رابرت فراست مینویسد «مشکل یک انقلاب تمامعیار آن است که همان طبقه را بر صدر مینشاند. از این رو مجریان چیرهدست نقشه خواهند ریخت که تا نیمه
ی راه بروند و بازایستند».
بخش دیگر، ناشی از «خستگی» مردم از وضع موجود است، و دقیقا این خستگی زمانی فرا رسیده که سرکوب انجمنها و بحثهای آزاد و فقدان
جامعه
ی مدنی باعث شده مردم آموزش کافی برای روزی که بخواهند سرنوشت خود را در دست بگیرند ندیده باشند. در نتیجه تنها پاسخشان به وضع آشفته
ی امور، صرفا یک پاسخ سلبی خواهد بود: اینها نباشند و هر چیز دیگری که میخواهد باشد! اینجا نقطه
ی اتصال یک انقلاب با ارتجاع است که ناشی از تحملناپذیر بودن وضع موجود و عدم آگاهی کافی به بدیلهای درستتر است.
چنانکه دیویی با دقت آن را توصیف کرده است: «باید متوجه باشیم که دورهای از بلاتکلیفی و ناامنی، که کموبیش با ناآرامی و آشفتگی همراه است، باعث ایجاد این احساس میشود که هر چیزی از آنچه هست بهتر است، که همراه با میل به نظم و ثبات به هر شرطی است و این دلیلی است برای اینکه چرا انقلابها مرتبا با ارتجاع همراه میشوند و حقیقت این گفته
ی لنین را توضیح میدهد که انقلابها اقتدارگرا هستند، اما نه به آن دلیلی که او میگفت».
انقلابهایی که با ارتجاع همراه میشوند بدون شک اقتدارگرا و سرکوبگر خواهند بود چون برای مستقر شدن باید هر طور که شده بخش آگاه
جامعه را که حاضر نیستند با انحراف ارتجاعی انقلاب همراه شوند، سرکوب کند و نظام جدیدی را مستقر کند که آن هم اقتدارگرا خواهد بود (چون وعده داده به هر قیمتی امور را «منظم» کند که یعنی همه را از همه نظر راضی کند و کسی اعتراضی نداشته باشد).
در نتیجه بازگشت پهلوی با توجه به عوامل مذکور به ناگزیر اقتدارگرا خواهد بود، هر قدر هم وعده
ی دموکراسی داده باشد. در چنین شرایطی باید نیروهای آگاه و مترقی آن انقلاب با تراکم و فشردگی بالایی آگاهیهای لازم را از هر مجرای ممکنی به مردم برسانند و آنها را به حقوقشان و به بدیلهای درست و شیوههای سازوکار
دموکراتیک آگاه کنند و با ترویج نگاه انتقادی و تکیه بر خرد از غلبه
ی هیجانات پوپولیستی جلوگیری کنند.
یعنی اجازه ندهند عاطفه و تخیل مردم به تسخیر پروپاگاندای پوپولیسم سلطنتی درآید. چون تغییر عادتهای یک
جامعه و شکستن سنتهای مخرب پیشین و درافکندن سنتهای نو و آزادیخواهانه صرفا از طریق تحول سیاسی رخ نمیدهد. نیاز به نهادسازی دارد و نهادسازی نیاز به آگاهیبخشی و تبلیغ و ترویج ارزشهای لازم برای
جامعه
ی دموکراتیک دارد.
اقتباس از: کانال سخنرانی ها
#رضا_یعقوبی #سلطنت_پهلوی #جوامع_شرقی #پوپولیسم #ارتجاع #اقتدارگرا #جامعهی_دموکراتیک🌐nedayeazadi.net
🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
🌐🌐🌐🌐🌐 nedayeazadinet
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی