. او پاسخ داد: »نگران نباشید. من همه ی مسائل ایمنی را رعایت کرده ام و کنترل ماشین را دارم. اما شاید باورتان نشود که سابقا از همه چیز می ترسیدم. یعنی حتی مسافرت با ماشین، پرواز با هواپیما و بیرون رفتن یکی از افراد خانواده ام نیز باعث نگرانی بیش از حدم می شد. من همیشه منتظر یک اتفاق بد و غیر منتظره بودم و این احساس، زندگی کاری و حرفه ای ام را فلج کرده بود. البته بگویم که احساس حقارت و قابل اعتماد نبودن دلیل تمام این ترس ها بود. اما روزی یک فکر جدید، مثل یک معجزه به سراغم آمد و مرا سرشار از شادمانی و باور نسبت به خودم کرد.« از او خواستم در مورد آن فکر جدید بگوید. وی ادامه داد: »من یک فروشنده ی در حال سفر هستم. یعنی بیشتر عمرم را پشت فرمان اتومبیل می گذرانم و خوب می دانم که هنگام رانندگی انواع و اقسام فکرها به سراغ انسان می آید. روزهایی که افکار شکست و ترس، تمام فضای ذهنم را پر می کرد، روزهای وحشتناکی بود و در پایان روز جز ضرر نصیبم نمی شد. پس دیدم بهتر است به شهامت و ایمان فکر کنم. به همین دلیل روی دو کارت این جمالت را نوشتم و هنگام رانندگی به آنها نگاه کرده و مرتب با خود تکرارشان کردم.« او دست در آفتابگیر بالا سرش کرد و از جیب آن دو کارت در آورد که روی آنها نوشته بود:اگر ایمان داشته باشی، هیچ چیز غیر ممکن نخواهد بود. تا وقتی خدا با من است هیچ مشکلی قدرت مقابله با مرا نخواهد داشت. وی سپس ادامه داد: »این دو جمله زندگی مرا تغییر داد و به کسب و کارم رونق بخشید. حال من از هیچ مشکلی نمی ترسم چون سرشار از ایمان هستم.« ما احساس امنیت و ناامنی را با نحوه ی فکر کردن مان به وجود می آوریم. احساس ناامنی زمانی رخ می دهد که همیشه منتظر بروز حوادثی شوم و نامبارک هستیم و مهم تر اینکه ما با قدرت ذهن خود اتفاقی را که از آن می ترسیم خلق می کنیم. البته عکس این قضیه هم درست است. مثل این مرد فروشنده که با شهامت و اعتماد به نفس،  همانی را که می خواست، برای خودش به وجود آورد. #قدرت_مثبت_اندیشی #نویسنده_نورمن_وینسنت_پیل 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 @NEDAYDERON_2020