در سبک طنزپردازیِ صائب، عنصر دینی و مذهبی از مهمترین عناصر طنزپردازی او به شمار میرود پرداختنِ هنرمندانه به طنز دینی جهت از بین بردن «ریا» است. «در مواجهه با احکامِ جدیِ مذهب، تزویر و ریا موضوعهای دمِ دست طنزنویس میباشد». (طنز: ص ۱۹). وقتی ریاکاران ارکان مقدسات شریعت و طریقت را به تباهی میکشند، صائب طنز دینی و مذهبی را به منظور ایستادگی در مقابل دینفروشان که دین را دستمایهی احترام و مقام خود کردهاند به کار میگیرد تا حقیقت دین را ورای این دروغپردازیها نشان دهد. در محیطی که دین دامی برای فریب دادن شناخته میشود و شیخ و واعظ خود را به سجودی و نبی را به درودی فریب میدهند، تنها طنزپرداز است که میتواند ریاکاری آنها را بر مَلا سازد. (از کوچه رندان: ص ۴۱).
سبز شد در دستِ مردم دانه تسبیحها
بس که در دوران ما از ذکر حق غافل شدند
(صائب: ج ۳ ص ۲۴۹۷)
دوران صائب گرچه عصر حاکمیت مذهبی است و به قول شاعر در دوران او همه از ذکر حق غافل شدهاند؛ ظاهرن به ذکر و ورد مشغول و متدین هستند؛ ولی در باطن از حق بازماندهاند سبز شدن دانه تسبیح به این معناست که مردم نتیجه مطلوبی از ذکر و ورد ریایی خود نبردهاند.
از تلاش پایه رفعت شود دین پایمال
پشت بر محراب واعظ بهر منبر میکند
(همان: ج ۳ ص ۱۲۵۰)
واعظ بسیار تند و صریح هدف انتقاد قرار میگیرد که پشت بر محراب ایستادنش برای نماز، به منظور ریاکاری است. این کار او تلاش پایه و مقام رفعت محسوب شده است. شاعر گفته که این زاهدانِ دانا به فقه صورت ناخوشی از دین جلوه میدهند و صفات زشت این چنین پیشوایانی نه تنها باعث ارشاد خلق نمیشود؛ بلکه چهره دین را مخدوش میکند.
بی زرق و ریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بُوَد هر چه به شب تار فروشند
(همان: ج ۴ ص ۲۱۲۲)
تهجد زاهد نشانه دو رنگی و ریاکاری وی دانسته شده است. تمثیل مصرع دوم تایید میکند معاملهای که در شب تاریک انجام پذیرد معیوب است؛ چون کالا، ندیده، رد و بدل میشود شاعر به اندازهای در مورد عیوب زاهد اغراق کرده که حتا نماز شب او را هم بیارزش و معیوب شمرده است.
زاهد از پرورش زهد ریایی عجب است
اگر از خاکِ تو مسواک نیاید بیرون
(همان: ج ۶ ص ۳۰۵۷)
توجه بیش از اندازه زاهد به لوازم ظاهر شریعت همواره مورد طعن و تمسخر شاعران قرار گرفته است. در این بیت علاوه بر اشاره به زهد ریایی به مسواک هم به عنوان یکی از لوازم طهارت زهاد، کنایه تمسخرآمیز را ساخته است.
گوشه گیری که بود شاد به صیادی خلق
عنکبوتی است که نازد به شکار مگسی
(همان: ج ۶ ص ۹)
زاهد خلوت نشین به قصد مردم فریبی - نه کسب معرفت - به عنکبوتی تشبیه شده که از شکار مگس به خود مینازد. اصطلاح صیادیِ خلق نشانگر مردم فریبی زاهد و در ضمن نادانی مردم است که چون شکار به سادگی در دام زاهد مکار میافتند. طنز تند و زننده است.
عارفان زهد لباسی به جوی نستانند
برو ای شیخ به ما پاکی دامان مفروش
(همان: ج ۵ ص ۴۹۸۸)
شاعر آشکارا به زاهدان میتازد و آنها را به زهدِ لباسی متهم میکند. در مصرع دوم آنها را به تمسخر گرفته و میگوید تفاخر مکن تو در برابر عارفان هیچ نیستی
در سر زاهد به غیر از خود پرستی هیچ نیست
این کدوی پوچ، قندیل کنشتی بوده است
(همان: ج ۲ ص ۲۴۹۷)
در این بیت خود پرستی زاهد را مطرح کرده است و تاکید میکند که فکر زاهد را فقط خودخواهی پر کرده و اندیشه آراسته شدن به صفات کمال انسانیت در ذهن او راه نمییابد. شاعر زاهد را قندیل کنشت خوانده و وی را از جرگه مسلمانان خارج کرده است.
▪️سبکشناسی طنز صائب تبریزی–صدرا قائدعلی و دیگران–ماهنامه تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)–اردیبهشت ۱۳۹۹
#ادبیات
#صائب_تبریزی
@NazariyehAdabi