#میگل
#جوزف_کرامگولد
#سروش_صحت
میگل“ گاه دلش می خواست همچون برادر کوچکش “پدرو“ باشد که معمولا از همه چیز راضی بود، و گاه هم دلش می خواست مثل برادر بزرگش، “گابریل“ باشد که تقریبا هر چه را می خواست، به دست می آورد. خانواده آنها از گله داران قدیمی نیومکزیکو بودند که ریشه در اسپانیا داشتند. یکی از آرزوهای او این بود که روزی از کوه های “سانگردو کریستو“ بالا رود، اما تنها پس از دوازده سالگی بود که این آرزوی او برآورده شد و او به جمع مردان خانواده پیوست.
نویسنده در این کتاب، به سادگی و با صمیمت، داستان زندگی خانواده ای گله دار، کارهای گوناگون و بسیار آنان را در فصول مختلف سال، خطرات و حوادث مختلفی که با آن رو به رو می شوند و همه آنچه را که از کودکی، مردی می سازد را از نگاه نوجوانی پرجنب و جوش و پرآرزو بیان می کند.
#کتاب_های_دوست_داشتنی_من
@nazaninenshaei