Смотреть в Telegram
مانده بودم تنها... زیر باران و تگرگ گرچه باران به دلَش ماتمِ تنهاییِ دریا را داشت ولی آهسته و نرم بر سرم میبارید ... منم آن آتشِ هجران که به تنهائیِ خود ؛ می‌سوزد که به صد حسرت ؛ لب میدوزد و به دورِ تنِ خود میپیچد نه از آن راه گریز است و فرار کاش من بودم و او بود و همین بود و همین آه..... 🍂🍁🍂 #مهرنوش_ر @Tabshermr @navayemastaneh
Telegram Center
Telegram Center
Канал