💠 اظهار عجز
#حضرت_زکریا (ع) نزد خداوند متعال برای درخواست فرزند
🔻 قرآن این داستان (داستان
حضرت مریم (س)) را از
حضرت زکریا شروع میکند. گاهی به حسب عادی، اسباب ظاهری برای فرزند دار شدن فراهم است؛ ولی تأثیر نمیگذارد و گاهی کسی مثل
حضرت زکریا، ابتدای کار میگوید: «ربّ انی وهن العظم منی» (مریم/۴)؛ یعنی استخوان من سست شده است.
🔸 فرزندآوری، نیاز به قوّت دارد؛ چه در مرد که به نوعی [منشأ توالد] است و چه در زن بهعنوان قبولکنندهی این مسئله، که به نوعی دیگر [نیازمند قوّت] است.
حضرت زکریا علیه السلام ابتدا خود را در مقابل حقتعالی، از جهت تأثیر اسباب، خلع سلاح میکند و میگوید: «انی وهن العظم منی و اشتعل الرّأس شیبا» (به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته / مریم۴)؛ یعنی اسباب فراهم نیست و چیزی ندارم. تمام شد.
🔹 حالا این یک طرف است و طرف دوم که خانم است هم میفرماید: «و کانت امرأتی عاقرا» (مریم۸)؛ یعنی اصلاً همسر من نازا است و شوهرش اگر رستم دستان هم باشد، فایدهای ندارد؛ ولی آن باور چکار میکند که در عین این مشکلات، حرفش را با خدا میزند و اثر، در پی آن میآید و خداوند میفرماید: «یا
زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی» (اى زكريا، ما تو را به پسرى -كه نامش يحيى است- مژده مىدهيم/ مریم۷)؛ یعنی نترس.
🔸 این، گام اول در این سوره (سوره مریم) بود که خالی از لطف نیست و چیدمانی خاص، با مقدماتی خاص دارد.
کد ۲۰۷۷۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir