پیشرفت فناوری در جهان جدید بر انسان نیز اثر گذاشته و شاید بیشترین تاثیر متوجه شیفتگان تکنولوژی باشد. در مقابل گروهی دیگر در برابر این شیفتگی مقاومت میکنند و انسان را مالک فناوری میدانند نه برعکس و معتقدند به هیچ صورت نباید نقش محوری انسان در برابر ماشین عقب رانده شود. این نوشته کوتاه به مقایسه این دو تیپ پرداخته است: هومومتافیزیک در برابر هوموتکنولوژیک.
هومومتافیزیک شخصی است که معتقد به غلبه امر غیر مادی بر ماده است.
هوموتکنولوژیک فردی است که فناوری دنیای مادی را فوق العاده قدرتمند میشناسد.
انسان مخلوقی ماورای طبیعی است که از ماده تشکیل شده است، دارای غرایز، نیازها و میل شدید به هستی است و این او را شبیه به بقیه جانداران میسازد، اما تنها موجود هستی است که توانایی «پرسش» را دارد و همین او را از سایر جانداران متمایز میکند.
یک حیوان معنای وجود خود را در هستی درک نمیکند، اما یک انسان میتواند با «سؤال کردن»، «تفکر» و «باور»، وضعیت خود را در جهان شناسایی و درک کند.
هوموتکنولوژیک موجودی جدا شده از متافیزیک است که با ترک واقعیت، مرتکب عمل گریز شده و برای خوشبختی به تجربهگرایی و تکنولوژی پناه میبرد.
او خود را موجودی وابسته به فناوری میداند، در نتیجه در غیاب تجهیزات، خودش را ناقص میبیند. از نظر او فناوری است که به او قدرت داده و بلکه فناوری از این جهت بر او برتری دارد چون عامل قدرت اوست.
او در محیطی بزرگ شده که فناوری مطلقا تقدیس شده است. با داستانهای علمی تخیلی و فیلمها و انیمیشنهایی که تقدیر بشر را در فناوری خلاصه کردهاند. برای او فناوری از آلت دست بشر فراتر رفته و بشر آلت دست فناوری شدهاند.
انسان متافیزیکی نمیتواند قدرت کسی را که از نظر درجه پایینتر از اوست، برتر از خود ببینید. او تنها خدا را از برتر از خود میداند، اما انسان هوموتکنولوژیست قدرت مخلوق را برتر از خود میبیند و همین ماهیت وجودی او را را به خطر میاندازد، زیرا ماده قادر به پاسخگویی و ارتقای شخص نیست، اما برعکس، او را به وضعیت پستتر از خود به عنوان یک ماشین کاهش میدهد؛ ماشینی که میتوان از آن استفاده کرد و سپس از بین برد.
شخصیت هومومتافیزیک مخالف علم و فناوری نیست، اما بر خلاف هومو تکنولوژیک، او قادر است پیشرفت را در خدمت باورها و زندگی روزمرهاش در آورد.
شخص هومومتافیزیک از هوموتکنولوژیک فراتر است چون او مقاوم است. او تعالیم اخلاقی خاص خود را دارد و با آن کرامت خود را بر روی زمین حفظ میکند.
اما هوموتکنولوژیک محدودتر است. او تنها به فناوری چشم دوخته و حاضر نیست به بعد معنوی خود پاسخ دهد و از پرسشهای درونی خود گریزان است.
ستایش ماشین و فناوری به اندازه کافی ذهن ما و کودکان ما را پر کرده است و بلکه ما در محاصره سیستمهای پیچیده و اینترنت و ماشین زندگی میکنیم. نگاه انسان جدید را باید بیشتر به سمت ماورای ماشین برد، جایی که انسان تنها در برابر پرسشهای خود قرار دارد و ماشین حواسش را از اندیشیدن به آن پرت نمیکند. ماشین دستیار انسان است و باید در همان سطح باقی بماند. ماشین جای الاغ و اسب را گرفته است. آیا بشر در گذشته، برای الاغ و اسب نقش رهبری قائل بود؟ سطح و جایگاه ماشین و فناوری نیز باید همین باشد. یاریگر انسان نه رهبر او.
-ک. ابراهیمی