در جهان دستهای دراز و وسایل آدمکشی بلندبُرد، کارکرد بازدارندهی مرز به تدریج معطوف به ممانعت از عبور انسانها شد، به ویژه مهاجران و پناهجویان. دولتها در معنای دیگری نگهبان شدند: کارشان اینک مرزبانی است برای جلوگیری از آمد و شدِ آوارگان...
همهی ما بالقوه آواره هستیم. هر آن ممکن است قوه به فعل تبدیل شود. در طول تاریخ این گونه بوده و اینک آوارگی فعلیت تازهای یافته است. جنگ کشورها، جنگ داخلی، فقر و فلاکت و استبداد، و خطر فزایندهی از دست رفتن محیط مناسب زیست: همهی اینها ما را در معرض خطر آوارگی قرار میدهند. بنابر آمار "کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان" در پایان سال ۲۰۲۳، در سرتاسر جهان ۱۱۷,۳ میلیون تن آواره بودهاند. هر سال بر تعداد آوارگان افزوده میشود...
این روزها عوامفریبان میگویند انتخاب کنید که طرف چه کسانی ایستادهاید: طرف خامنهای، حماس و حزب الله، یا طرف نتانیاهو و پشتیبانانش؟ جهان را ساده میکنند، به عقبماندگی و جهالت و احساسهای کور تکیه میکنند و چنین مینمایند که هیچ راه سومی وجود ندارد. راه سوم وجود دارد اما معذوراتی دارد که دو راه دیگر ندارند: تعهد به حقوق جهانشمول بشر، مرزبندیِ همزمان با بنیادگرایی اسلامی و بنیادگرایی سیستم جهانی سرمایه و سلطه...
اگر در این وانفسا نخواهیم حس انسانی خود را از دست دهیم، باید همین راه سوم را ادامه دهیم. سیاستورزی از زاویهی مسئلهی آوارگی این میشود که مبارزه با دولت نگبهان اسلامی را چنان پیش بریم که به نفع نگهبانان سلطهگر جهانی نباشد، به آوارگی مردم نینجامد و دربرابر سیاستهایی بایستد که به اسم رهایی، کشتار و آوارگی بیشتر به بار میآورند.
https://www.radiozamaneh.com/836129