M.R. Nikfar

Channel
Logo of the Telegram channel M.R. Nikfar
@mrnikfarPromote
2.77K
subscribers
2
photos
5
videos
104
links
سیاست «دلمان خنک شد»
از زمانی که جنگ غزه شروع شده است، بخش راست‌گرای "اپوزیسیون" ایرانی مدام برای کشتار کف می‌زند. برای آنان مهم نیست که هر روز ده‌ها غیر نظامی کشته می‌شوند. فکر می‌کنند کشتار بزرگ انتقام از رژیم اسلامی است. اصلاً نمی‌توانند منطق مشترک میان محاکمات چند دقیقه‌ای در روزهای پس از ۲۲ بهمن، کشتار دگراندیشان در دهه‌ی ۱۳۶۰، قتل‌های زنجیره‌ای و آدم‌کشی‌های سیاسی بعدی و آنچه را که در غزه و لبنان می‌گذرد، دریابند؛ نمی‌توانند دریابند چون هنوز به آن درجه از درک سیاسی اخلاقی نرسیده‌اند که به شأن انسان، انسان با هر نام و هر هویتی، احترام بگذارند. مفهوم حقوق بشر را درک نکرده‌اند، هر چند گاهی از چنین چیزی دَم می‌زنند.
در شبکه‌های مجازی، کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان را مسخره می‌کنند. به آدم‌کشان ناز شست می‌گویند. حس می‌کنند چون متحد اسرائیل هستند، قدرت‌نمایی نسل‌کشان، قدرت‌نمایی آنان نیز هست. بخشی از آنان همزمان علیه شهروندان افغانستانی تبلیغ می‌کنند و اخراج آنان را "مطالبه‌ی ملی" می‌خوانند. از این که کسانی وجود دارند که آنان را می‌توانند خوار بشمارند، و از طرف دیگر خودشان را در جناح قدرت‌مندان جهان می‌دانند، احساس برتری و غرور می‌کنند. چنین خو و خلصتی را در میان نازی‌ها دیده‌ایم. با اینکه سیاهی‌لشکر آنان از فرودستان بودند، از آزار یهودیان به عنوان گروه فرودست شاد می‌شدند و خود را ذوب در قدرت "پیشوا" می‌دانستند و به این خاطر قوی می‌دیدند. بخشی از خوارشدگان در نظام ولایی هم اکنون احساس برتری و توانایی خوار کردن دیگران را دارند. آنان اخلاق ولایت‌پذیری و رعیت‌مآبی مجیزگو را درونی کرده‌اند.
نهایت سقوط اخلاقی است که از نسل‌کشی دفاع شود و سخره‌گرانه گفته شود: دلمان خنک شد!
https://www.radiozamaneh.com/833838/
گلیم خود را از آب کشیدن یک منش عمومی است. اما واقعیت عینی و قرار داشتن در یک موضع همسان در زیر فشار تبعیض و استثمار، منش و کنش انسان‌ها را همسان می‌کند. زن به عنوان زن می‌داند که نمی‌تواند رها شود، مگر رهایی همه‌ی زنان و درهم شکستن نظام تبعیض جنسیتی را بخواهد. و نظام تبعیض جنسیتی درهم نمی‌کشد، مگر کل نظام تبعیض در هم بشکند. از همین نکته، جایگاه ویژه‌ی جنبش زنان و اهمیت خیزش «زن، زندگی، آزادی» آشکار می‌شود. در مورد کارگران و زحمتکشان و همه‌ی مردم به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض نیز چنین است. بر این قرار امکان‌های همراهی و همیاری وسیع است. مهم آن است که این توان در منشورهایی که حس همبستگی را به آگاهی و هدف‌گذاری تبدیل کنند و تشکل‌هایی که خط آن منشورها را پی گیرند، فعلیت یابد.
https://www.radiozamaneh.com/833364
تصویر راویان در آینه روایت‌ها از تابستان ۶۷
جلسه یادبود اعدام شدگان. سخنران: محمدرضا نیکفر. شنبه ۷ سپتامبر، هانوفر. پخش مستقیم از طریق زوم
https://www.tribunezamaneh.com/archives/386017
لازم است که خود را به سطح اندیشه‌ی سیاسی انتقادی دوره‌ی جدید برسانیم. اما مهمتر از خواندن کتاب‌های تازه، اندیشه بر تجربه‌های خودمان است. اگر بر این تجربه‌ها بیندیشیم، آماده می‌شویم از اندیشه‌ها و تجربه‌های دیگران به شکلی مؤثر بهره‌‌مند شویم و در ضمن به گفت‌وگوی ثمربخشی با آنان رو آوریم.
https://www.radiozamaneh.com/832148
به نظر می‌رسد جماعت‌گرایی دینی بی‌زمینه و پژمرده شده باشد. اما هنوز نمی‌توان گفت که در آینده نتواند به شکل‌های دیگری درآید. دین، بحران‌های بسیاری را از سرگذرانده و قدرت استحاله و انطباق‌یابی آن با وضعیت و محیط جدید فوق‌العاده است. و دین، دین نیست اگر با خاطره‌ای از جماعت همراه نباشد. اما دیگر بعید است که دین بتواند یک اسطوره‌ی اجتماعی بسازد و مردم را افسون کند.
https://www.radiozamaneh.com/831770
مشکل یا بهتر بگوییم فاجعه این است: تصور کنیم آزاد هستیم هر چه خواستیم بنویسیم، اما درست در لحظه‌ی نوشتن درمی‌یابیم حرف خاصی برای گفتن نداریم؛ یا حرفی که می‌زنیم با منطق جهانی همخوان است که فکر می‌کردیم تغییرش می‌دهیم اگر آزادی بیان برقرار باشد؛ یا آنکه حرف همان کسانی را تکرار می‌کنیم که دشمن‌شان می‌خوانیم البته با الفاظی دیگر. پس گویا در یک aporia قرار داریم، در یک بن‌بست منطقی که به این صورت می‌توانیم آن را ترسیم کنیم: آیا معمای رسانش را با رسانش می‌توان حل کرد؟ باید واقعیت و ساختار تغییر کند؛ برای تغییر آن به رسانش نیز داریم، رسانش اما دارد این وضعیت را تثبیت می‌کند.
https://www.radiozamaneh.com/831618/
نارضایتی وسیع هنوز به معنای عاملیت نیست. شرط عاملیت ارتقای کیفیت آگاهی و تشکل است. توجه کنیم که تکثر و تنوعی که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» جلوه‌گر شد و با خشنودی از آن یاد می‌کنیم، کار توافق و سازمان‌یابی را مشکل‌تر کرده است. فرهنگ سیاسی ما به دوره‌ی دسته‌بندی‌های بزرگ، مرکزگرایی و پیروی از یک خط و رهبر تعلق دارد و هنوز متناسب با تنوع و تکثر نشده است.
https://www.radiozamaneh.com/829190/
وقتی گذشته به درستی بررسی و نقد نشود، در ادراک و احساس سیاسی، ارج کشتن و خوشحالی از آن، جای ثابت خود را حفظ می‌کنند.
هنوز معلوم نیست که ادعای مبارزه با شکنجه و اعدام و قتل دولتی تا چه حد جدی باشد.
"دلم خنک شد" همچنان راهبر احساسات است.
در آستانه سالگرد اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷
یک یادداشت قدیمی:
حقیقت و مرگ؛ به یاد اعدام‌شدگان دهه ۱۳۶۰
https://www.radiozamaneh.com/103678/
محمدرضا نیکفر − قربانی محض به موضوع ترحم محض تبدیل می‌شود. قربانیان ده ۶۰ به ترحم نیاز ندارند. به بازگویی حقیقت‌شان نیاز دارند که دگراندیشی و مقاومت و طغیان است.
جنبش "زن، زندگی‌، آزادی"، شکل‌گیری و تأثیر ماندگار آن
گفت‌وگوی "بانگ آزاد" با محمدرضا نیکفر
■ پادکست بانگ آزاد
در گفت‌وگوی جمیله داوودی با محمدرضا نیکفر از جنبش "زن، زندگی، آزادی" و موضوع انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سخن رفته است.
از موضوع‌های مطرح شده:
• منطق گسترش جنبش "زن، زندگی، آزادی"
• علت تداوم نیافتن آن،
• آنچه از این جنبش به جا می‌ماند،
• انتخابات ریاست جمهوری و اینکه چگونه به آن بنگریم تا جامعه و حکومت و وضعیت فعلی را بهتر بشناسیم.
ویدئو:
https://www.youtube.com/watch?v=JwBSCLxUOgk
به اختصار درباره وضعیت
حکومت یک سیر عادی را طی نمی‌کند. اکنون وارد دوره‌ی بازتولید خود شده است. دوره‌ی قبلی، دوره‌ی انتقال تخت ولایت از خمینی به خامنه‌ای نسبتاً بی‌درد سر گذشت. انبوهی مشکلات (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تنگنای سیاسی خارجی، انتقال نسلی ...) این دوره را بسیار پیچیده‌تر می‌کند. نظام ولایی یک نظام امتیازوری است. مرحله‌ی بازتولید، مرحله‌ی بازتوزیع امتیازها هم هست.
دروازه‌ی گشوده به سوی رخدادهای آینده دو لولا دارد: لولای اول در حیطه‌ی شکاف میان اکثریت مردم و حکومت است، لولای دوم در درون حکومت و طرفدارانش. در مرحله‌ی بازتولید، محور نخست، اهمیت ویژه‌ای دارد. اما مهم برای سیاست مردمی، لولای دوم است.
شاید بتوان گفت ورود به مرحله‌ی بازتولید نظام از زمان ریاست جمهوری رئیسی شروع شد. اکنون کسی که زاویه‌هایی با خط رئیسی دارد، جانشین او شده است. هر کاری که او می‌کند، دیگر یک کار همیشگی یک رئیس جمهور اسلامی، از این جناح یا از آن جناح نیست. چارچوب تفسیر هر کاری، رخداد آن در مرحله‌ی بازتولید نظام است. از زاویه‌ی سیاست مردمی، معیار ثابت در داوری درباره‌ی رخدادها این است: عرصه به روی این سیاست باز می‌شود یا بسته.
منتشر شده در بی‌بی‌سی
https://www.bbc.com/persian/live/c51y2p4xj2xt?page=2
More