Смотреть в Telegram
فقط برای نوشتن یک شعر چنگی به سینۀ دریا می زنم تمام پنجره‌های رو به جهان را تأویل می‌کنم از ابتدای جهان می‌آغازم با چشم‌های اسب به دنیا نگاه می‌کنم از یک ردیف چوبۀ دار عکس می‌گیرم در امتداد شب/ با ماه دیوارهای سر به فلک کشیده را رصد می‌کنم روی چارپایه می‌نشینم و از زاویۀ یک پندار به دوردستِ جهان نگاه می‌کنم از باغ‌های گیلاس تا مزارع گندم پر می‌کشم به رویِ سُنبله‌ها دیوار باغ را تا مرزهای روشنِ اردیبهشت تخریب می کنم ترجیع بندِ تازه ای از خلقت با واژه‌های باستانی می‌نویسم از چند دقیقۀ اکنون در شب ستاره می چینم و ماه را کنار فنجان چای می‌گذارم و سیگار دود می‌کنم نام تمام باکره‌ها را ردیف می‌کنم و از مسیح مصلوب/ پیغمبری می‌سازم به چوبه‌های دار نگاه می‌کنم نام‌های بسیاری را رج می‌زنم این‌ها همه بی‌ چشم‌بند به بالای دار رفته‌اند و به خاطرِ زندگی مرده‌اند تمامِ پنجره‌ها کیپ در کیپ بسته‌اند هوای رابطه ابری‌ست عقربه‌های ساعت شماطه‌دار رویِ ساعت اعدام خوابیده است و سپیده‌دم آمادۀ تشییع است مرخصیِ گورکن‌ها لغو شده است و غسال‌ها کافور و کفن کم آورده‌اند تا دو سه دقیقۀ دیگر زنان پریشیده موی بر جنازۀ سهراب پُرسه می‌خوانند شب‌های بی‌شمار/ در آب‌های راکد مرداب بیدار مانده‌ام یک روز/ با ماهانِ رودخانه راهی شدم تقدیرِ من خیزآب‌های روشنِ دریا بود حالا حک می‌کنم به رویِ پارۀ سنگی نام تمامِ شهیدان را فقط برایِ نوشتن یک شعر تهران ــــ ۹۹/۱۲/۱۵ #اقبال_مظفری https://t.center/joinchat/AAAAAEKCF61dHmskkML-UA
Telegram Center
Telegram Center
Канал