Смотреть в Telegram
🍀زندهٔ به سوگ خود نشسته‌ای‌ست عشق، نخ نمی‌دهد به او قلب، سوزن شکسته‌ای‌ست. 🍀بس‌که آهویی بدون جفت ماند قلبم -این زن شکارچی- ماشه را به سوی خود چکاند 🍀طبق دستور زبان غم فعل‌ها از حال مفرد درنمی‌آیند غایبان دیگر نمی‌آیند 🍀او شاهد تاریخ یک عصر است پابستهٔ دربار مستخدم قصر است 🍀او به داد هیچ‌کس نمی‌رسد بیش از این از آسمان نگو ای درختِ ارّه‌درگلو! 🍀باغ‌ام ولی در من اناری نیست ویران شود ای کاش مُلکی که در آن تاجداری نیست 🍀منتظر نشسته خون به پا کند با فشار اندکی در گلوی من، انار کوچکی کبری موسوی قهفرخی 📚شبدر چهارپر/ ۱۳۹۶ مجموعهٔ سه‌گانی
Telegram Center
Telegram Center
Канал