📝سینه ام پر از درد است
پر از استرس
پر از جریان های بی بدیل
پر از جنبش های خار دار
سینه ام درد میکشد
درد میکشد
درد میکشد تا برسد روزی
که مدت هاست انتظارش را میکشم
سرفه هایم امانم را بریده بود
ولی حالا تیغش کند شده و فقط قلقلکم میدهد
لرزش سرفه هایم خدای درونم را که مدتی پنهان بوده زنده میکند
سرفه هایم نشانه دارد
نشانه ای لذت بخش که اطرافم را عاصی کرده است
سرفه هایم مرا میبرد به دورانی که تلخ بود اما شیرین گذشت
گلگونیه دهانم خبر از حادثه ای تلخ میدهد
حادثه ای که میدانم اینبار هم شیرین میگذرد
#خدا_بامن_است#امیر_رضا_مصیر 📰کانال نشریه مهاجر یادداشت ها و مطالب دانشجویی شما را منتشر می کند .
🌐 @mosut