🔹#آرمانخواهی هزینه دارد؛ همیشه #محافظهکاران و ذینفعانِ وضع موجود و نابرابری و وابستگی و... جلوی آن میایستند. یکی برچسب و تهمت میزند، یکی به بیرون از انقلاب و اسلام هل میدهد، یکی برخورد امنیتی میکند، یکی ضربه فیزیکی میزند و... اینها همیشه هست و باید با آن مقابله کرد.
🔸اما کسی که مبنای درست فکری دارد و در عمل نیز به مقتضای آن وفادار است، این ساختارهای بیرونی و هزینهها و برخوردها و خرفتها و کرختها و خائنها و ضرباتشان را بهانهی توجیه انحراف و تندروی و کندروی و افراط و تفریط خود و دیگری نمیکند. نمونهاش اینکه در برابر از راهماندهها و از نیمه راه برگشتهها، آدمهایی هستند که در برابر این برخوردها و هزینهها چپ نکردهاند و مرزها را با دشمن و جریانهای معارض و رقیب کمرنگ نکردهاند و برای کسب لایک و فالور و طرفدار و پروژه و... غیر اصولی عمل نکرده و افراط و تفریط نکردند.
🔹شاید بشود در دنیا برای توجیه انحراف، با بهانه آوردن، صرفاً دیگران را متهم کرد؛ اما در دادگاه عدل الهی و نزد آدمهای منصف، کسی که فاعل اصلی عمل است به اندازهی ارادهاش مسئول است و بقیه هم به اندازهی تعاون در گناه یا مباشرت در جرم و آمریت و...مسئولند. بحثهای طلب و اراده اصولیین و فقها یا جبر و اختیار متکلمان و حکما پر است از بحث در این باره و تاریخ تفکر اجتماعی در شرق و غرب پر است از لفاظی در باب ساختار و عاملیت.
🔸پنهان کردن کجرویها پشت این همه چیزی از واقعیت را جابجا نمیکند. اصلا شرور و موانع و جبرها در دنیا برای آزمایش آدمهاست.
🔺خدا آخر و عاقبت ما را هم ختم به خیر کند تا هزینهها و برخوردها و... را سپر توجیه لغزشهایمان نکنیم.
◀️ تا جایی که به مسئلۀ #عدالت مربوط میشود، گفتمانِ مسلطِ فضای دینی و سیاسیِ اخیر، معطوف به #مهار_عدالتخواهی بوده است. اصل برای اغلب سیاسیون و مشاهیر منبری و قوای رسانهای منتسب به نظام، بر این بوده که باورها، انگیزهها و رویکردهای عدالتخواهانه و کنشهای ضد بیعدالتی، تعدیل و در نهایت، تعطیل شود. حتی نگاههای به ظاهر اصلاحی نیز در نهایت، با هدف توقف جریان عدالتخواهی شکل گرفته است.
🔸 اگر گروههایی از جوانان دردمند و آرمانخواه، در مسیر عدالتخواهی، خودآئین میشوند، قطعاً یکی از عواملش، سرخوردگیِ ناشی از رویکرد سلبی و گفتمانِ معطوف به مهار عدالتخواهی و ارادههای گسترده برای منصرف ساختنِ آنها از سوی چهرههای سیاسی و مذهبی است. این گروهها، در جمع خواص جامعه، کمتر کسی را مییابند که انگیزههای عدالتخواهانهشان را با او همخوان ببینند و رشد دهند. هرچه هست، تفاسیرِ روبهپایین و فروکاهنده از عدالت است و بس.
🔹 روزگاری، خیزش انگیزههای عدالتطلبانۀ نسل جوان ایرانی، با معارفِ امثال شهید بهشتی، شهید مطهری، دکتر شریعتی، آیتالله طالقانی و آیتالله خامنهای گره میخورد و توسعه و تعمیق مییافت. معارفی رو بهجلو، که نه تنها درصدد منصرف ساختن جوانان از پیجوییِ عدالت و مبارزه با بیعدالتی نبود، که حتی آنها را تجهیز میکرد و مانعِ فروغلتیدنشان در دامِ چپگرایی و تحجر میشد.
🔺 در همین دیدار، ایجاد #تمدن_نوین_اسلامی همردیف با «عدالتخواهی و مبارزه با فساد» از مظاهر #آرمانخواهی یاد میشود. معنای این همنشینیِ مفهومی، برای اهل صدق روشن است؛ اما گفتمانِ مهار عدالتخواهی، عمیقاً فارغ از دغدغۀ اصلاحِ امور و رشد جامعه است و در خوش بینانهترین حالت، به هدفی مانند «تحقق تمدن نوین اسلامی» به مثابۀ امکانی برای لفاظی و حرّافی نگاه میکند تا طرحی روی زمین که قرار است از طریق عدالتگستری و رفع فساد، محقق شود.