مُستشار

#بهاره_آروین
Канал
Образование
Бизнес
Блоги
Психология
Персидский
Логотип телеграм канала مُستشار
@mostashaarПродвигать
337
подписчиков
293
фото
49
видео
54
ссылки
من، حسین توحیدی هستم، یک جستجوگر، یادگیرنده و پویندهٔ مسیر مشاوره مدیریت و اینجا گوشهٔ خلوتی است برای به اشتراک گذاشتن چیزهایی که دوست دارم شما هم ببینید یا بخوانیدشان. @H_Tohidi
💎 نجفی رفت، #شفافیت ماند.

محمد فاضلی این روزها در یک اقدام امیدآفرین از موفقیت‌های کوچک ایرانیان (@IR_S_S) می‌نویسد. دیروز ایده‌ای به اجرا درآمد (در کمتر از یک سال از مطرح‌شدنش) که می‌توان آن را کمی بیش از یک موفقیت کوچک دانست. این اتفاق خوشایند رونمایی از «سامانهٔ شفافیت شهرداری تهران» بود (shafaf.tehran.ir)؛ سامانه‌ای برای افشای اطلاعات قراردادهای کلان در شهرداری تهران. این اقدام مسئولانهٔ #شهرداری_تهران امکان نظارت عمومی شهروندان بر قراردادهای کلان در این سازمان عریض و طویل را فراهم می‌آورد. بدین‌ترتیب گامی بنیادین در مبارزه با #فساد ساختاری در شهرداری تهران برداشته شد و پس از این شهروندان می‌دانند بابت چه اقداماتی در شهر چه میزان هزینه می‌شود و چه نهاد یا شرکتی آن کار را انجام می‌دهد.

هر چند این اقدام به خودی خود جای بسی خرسندی دارد، اما همهٔ کار نیست و نیازمند پیگیری شهروندان و ایفای نقش نظارتی و کنترلی از سوی آنان است تا در نهایت از رانت‌ها کاسته شده و بر بهینگی قراردادها (افزایش حجم فعالیت‌ها یا کیفیت آنها با صرف منابع ثابت) افزوده شود.

اکنون همه باید #مطالبه‌گری کنیم و #امیدوار باشیم تا سایر نهادهای عمومی هم از این اقدام الگو بگیرند و به سمت شفافیت حرکت کنند؛ چرا که در ساختارهایی که نقش مالک و عامل از هم جدا شده است، شفافیت و افشای اطلاعات و تصمیم‌ها می‌تواند بهترین سازوکار برای نظارت مالکان (مردم) بر عاملان (کسانی که مسئولیت ادارهٔ امور را پذیرفته‌اند) باشد و از فساد عاملان و کارگزاران پیشگیری به عمل آورد.

✌️ دست مریزاد و خدا قوت بسیار به #بهاره_آروین (که این اقدام را یکی از محورهای برنامهٔ انتخاباتی‌اش قرار داد و در شورای شهر هم برایش کوشید) و #محمدعلی_نجفی (که آن را مرحله به مرحله به اجرا نزدیک‌تر کرد).

@mostashaar
🌀کمی درباره #بهاره_آروین؛ که خوب است شما هم بدانید.

هفته‌ای که گذشت، هفته‌ای بود سراسر شور و تلاش و هیجان. هفته‌ای که از صبح پنجشنبه در خانه امیر و بهاره شروع شد و شب پنجشنبه بعدش در فرحزاد به پایان رسید. هفته‌ای که کلی از خاطرات روزهای پرشور دوران دانشجویی را برایم زنده کرد؛ و اصلاً خودش خاطره شد. هفته‌ای که همه آرمان مشترکی داشتیم؛ و دور هم جمع شده بودیم تا بهاره را همراهی کنیم؛ تا خیابان بهشت.

امیر و بهاره را دو سه سالی است که از نزدیک می‌شناسم. دو سه سفرِ آرام و بسیار لذت‌بخش با آنها رفته‌ام. در این مدت، دورهمی‌های ساده و بی‌آلایش خانگی‌شان را خیلی دوست داشته‌ام؛ دورهمی‌هایی که یا برای تماشای مستندی بوده، یا برای جشن گرفتن مناسبتی، یا برای تازه‌کردن دیداری و گپی و گفتی و چایی و نانی.

پیش از این سابقه دوستی، بهاره را در گودر دنبال می‌کردم. آن زمانی که اواخر مهندسی‌خواندنم بود و در آستانه کوچ به علوم انسانی. البته درنهایت تصمیمم این نشد که در دانشگاه جامعه‌شناسی بخوانم و به مدیریت بسنده کردم، اما همواره متن‌های او را در این ده سال گذشته دنبال کرده‌ام و سبکِ نوشتن و نگاه متفاوت او را دوست داشته‌ام؛ نگاه متفاوتی که تلنگر می‌زند و به تأمل وامی‌دارد؛ نگاه متفاوتی که شاید با شهود افراد همخوانی نداشته باشد و همین تفاوت می‌تواند منشأ اختلاف شود؛ هم‌چنان که شد! گویی ما همه انتظار داریم که گفته‌ها و نوشته‌های اطرافیان‌مان مهر تأییدی باشند بر نظرات‌مان. به نظر من اما داشتن چنین نگاه متفاوت و نقادانه‌ای، بسیار ارزشمند است و کم‌یاب.
با این حال، مهم‌ترین ویژگی بهاره در نگاه من هوش سرشار و توان فکری‌تحلیلی او بوده است؛ و هوش و توان فکری‌تحلیلی برای من، در پی‌گرفتن افراد، وزن عمده‌ای دارد.

امیدوارم امروز فردا که نتایج شمارش آرای انتخابات شورای شهر تهران اعلام می‌شود، او یکی از منتخبینی باشد که به ساختمان بهشت می‌رود؛ برود تا بتواند با طرح #شهرداری_تمام_شیشه_ای، #شفافیت را مطالبه‌گری کند و #اخلاق و #انصاف را نمایندگی.

@mostashaar