افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Канал
@moshavashthoughts
Поделиться
Продвигать
30
подписчиков
افکارِ سرگردان بنده با شمایلِ حروف...! کانال اصلی :
@Sepid_Moracab
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств
Запустить
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Forwarded from
مجله کاریزما
(
Karizmator
)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
زندگی آغوش مادر، بوی سیب
خندهای شیرین میان نان و جیب
زندگی شورِ قدم در راه نو
لحظهای کوتاه در رؤیای تو
زندگی یعنی تماشای غروب
عطر نان گرم و بوی خاک و چوب
زندگی اشکی که در چشمِ پدر
میچکد، پنهان زِ هر نام و نظر
زندگی تنها همین احوال ماست
مهربانی، روشنی، اعمال ماست
زندگی گر مهربانی پیشه کرد
هر چه دشوار است، آسان میشه کرد
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
زندگی یعنی تو باشی، من بسازم
شعلهای از عشق با جانم بسوزم...
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
بیش از این ها آه اری
بیش از این ها میتوان خاموش ماند
میتوان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان ثابت
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بیرنگ بر قالی
در خطی موهوم بر دیوار
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
شرح حال این روز هام شده شبیه شعر های فروغ
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
اینجا رو ساختم برای اینکه کمی راحت تر باشم ولی انگار که من باز هم ادمش نیستم
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
و در نهایت
از من تنها تو ماندی
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
برادر
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Forwarded from
مجله کاریزما
(
Karizmator
)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
Forwarded from
Artorias
(
Daniyal
)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
چه شد بر من که هر عیدی دل از شادی گریزان است
دگر بینور چشم تو، جهانم غرق طوفان است
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
گر تو بازیچهی بر عشق شدی شکوه مکن
مرهمِ عشق بجز او مطلب، چاره مکن
دل به زنجیر ببند و به قضا دل خوش دار
شکوه بر گردش این چرخ ستمکاره مکن
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
تو پایان غم و غربت این قلب حزینی
که آید خبری از تو و آرام بمانم
کجایی که شب از هجر تو سوزد دل و جانم؟
بیا، تا که نجاتی دهد این شعر و بیانم
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
شبی از ره اندیشه به خوابم نرسیده
دل من گلهمند است، ز تقدیر زمانم
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
نسیمی که به کویت ز ره دور وزیده
گواهی دهد از حال پریشان و فغانم
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
کجایی که شب از هجر تو سوزد دل و جانم؟
ز غمِ آهِ جگرسوز به خود مرثیه خوانم
افـکـارِ مُـشَـوَّشـه
داغی به دلم زدی که پنهان نشود
زخمِ تو به هیچ چیز درمان نشود
ای کاش به خواب من بیایی شاید
در خواب به چشمم اشک مهمان نشود