مشاعرۀ ارغوان

#سکوت انتخابِ من نبود بلکه ترجیحِ من بود


ترجیحِ حرف نزدن بر درک نشدن…

#یلدا_سیدی

#س

سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته

#فیض کاشانی

#س

ستم از غمزه میآموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزائی دارد


#حافظ
#س


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

    
سر به سر از لطف جانی ساقیا
خوشتر از جان چیست؟ آنی ساقیا

میل جان‌ها جمله سوی روی توست
رو، که شیرین دلستانی ساقیا

#عراقي
    
#س

سر ز مستی برنگیرد

تا به صبح روز حشر....

هر ڪه چوݩ مݩ در ازل

یڪ جرعه خورد از جام دوست...


#حافظ
#س

سِرِّ عشقت مشڪلے بس مشڪل است


حیرت جان است و سوداے دل است

#عطار

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
#س

سـاز ناڪوڪ نزن عشــق
         ســرم را بـردے...
             بعـد از او،
        حوصلہ اے نيسـت،،
     ڪـہ عــاشق بشوم ...


#حامد_فلاحی_راد‌
#س

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌

.
سر مجنون بہ زانـو مے نهد لیلے نمے داند



ڪہ ڪوہ طور خاڪستر شود زیر سر عاشق..!!!


#صائب_تبریزے

#س


‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ساڪتم چیزی نمی گویم و پا بندم به عشق

معنی فریاد را در بی ڪلامی دیده ام


#فرشته_خدابنده

#س

سرمه برچشم ونقاب برصورت زیباکشید آن دلربا

تا سیه کرد روزگارم اینچنین آن مه پری نازک ادا


#کوروش_کیان

#س

سرشک شرم لرزد در نگاهت
بمیرم پیش چشم عذرخواهت

اگر افسون ِ شیطان بست راهت
خدای عشق می‌بخشد گناهت!
‌

#فریدون_مشیری
#س

ساقی ! نفسم ز غم فرو بست
می ده که به می ز غم توان رست

آن می که چو اشک من زلال است
در مذهب عاشقان حلال است!!

#نظامی_گنجوی
#س

.
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی


#حافظ

#س

ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان

چند و چند از غم ایام جگرخون باشی

#حافظ

#س

سایه دولت همه ارزانی نودولتان

من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن



#شهریار

#س

سعدیا !
گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل ڪار برآید
به سخندانے نیست

#سعدی

#س

سختی ایام کرد از کاهلی جان را خلاص


سنگلاخ آورد بیرون از گرانی آب را


#صائب_تبریزی

#س