یک روز
در غروب سرد و نفسگیر پنجشنبه
کنار پنجره ی پاییزی یادت
سرگردان و پریشان لابه لای واژه ها
به دنبال کلمه ایی بودم
برای تسکین دل غمگینم
قاصدکی بر لب آن پنجره نشست
من سرخوش از آنکه
"قاصدک پیام آور عشق است"
بوسیدمش
و او را روانه دیار تو کردم
تا پیغام دلتنگیم را به تو برساند
تو بیایی و آغوش آرام بخش احساست را
به رویم بگشایی
و من را مهمان دشت شقایق های چشمانت کنی
اما افسوس مدتهاست
کنار پنجره دلتنگی
چشمانم خیره به امتداد
کوچه های بیقراری
به انتظار آمدن تو
و یا قاصدکی از جانب توست
نیامدی...
من مانده ام تنها
سرگردان و پریشان پشت حصار فاصله ها
راستی
چه کسی گفت ؟؟
قاصدک پیام آور عشق است....!!!
#باران_مقدم
#شاعر_دکلماتور_کانال
@morizzn
.