اون زمان که نه زمین بود نه زمان
تو مکان لامکان
که خدا بود و خدا بود و خدا
همهجا تاریکی و ظلمت بود
مث شبهای سیاه
مث خاموشی محضی که نهفتهست توی چاه
شبیهِ تیرگیِ یه قلب سرشار از گناه
یا شبیه یه سراب_جلو چشم یه غریب بی پناه
همه عالم کور بود
همهجا از روشنایی دور بود
یه دفه نوری رسید_که فوق کل نور بود
محو تحیر همه ی فرشته ها
محو سکوت_محو سوال بیصدا:
اومده این نور از کجا؟؟
همۀ عرش خندید
یه صدایی پیچید
الا اهل العالم
نور
زهرا تابید
او نور علی نوره_او جلوه ی مستوره
او فاطمه ی زهراست_صدیقه ی منصوره
سلام_دلیل خلقت
سلام_نور هدایت
سلام_مادر سادات
سلام_شرف عصمت
از همون اول خلقت تا حالا
انبیا و اولیا و صُلَحا
هرجا افتاده گره به کارشون
هرجا که سخت شده روزگارشون
همگی با قلب بیقرارشون
دست توسل میزدن به دامن فاطمه و تبارشون
تاباشه
زهرا یارشون
همیشه در کنارشون
قبولی توبه از گناه آدم
رهایی کشتی نوح_وسط طوفان عالم
ذکر آرامش ابراهیم توو اون بلای عظیم
صبر ایوب برای هر سختی و غم
مرده زنده کردن عیسای مریم
دلیل تبسم رسول خاتم
همه از تصدّق حضور زهراست
همه تاثیر طلوع نور زهراست
سرِّ عالم زهراست
دمِ هردم زهراست
آیت عظما و
اسم اعظم زهراست
او مطلع ایمانه_او کوثر قرآنه
او انسیه ی حوراست_حنّانه و رضوانه
سلام_طلوع خورشید
سلام_سحر امید
سلام_مادر هستی
سلام_آیه ی توحید
شاعر: حمید رمی
📢حاج مهدی رسولی
🔶 اون زمان که نه زمین بود...
💠 ولادت حضرت زهرا (س)
#حاج_مهدی_رسولی#سرود#فارسی#ولادت_حضرت_زهرا