Смотреть в Telegram
📚معرّفی کتاب 📗نام کتاب: اسرار گنج درّهٔ جنی (بخش اول) ◾️نویسنده: ابراهیم گلستان ◾️نوبت چاپ: دوم ◾️محل چاپ: تهران ◾️ناشر: روزن ◾️سال چاپ: ۱۳۵۷ ◾️تعداد صفحات: ۲۳۳ ◾️معرّفی‌کننده: محسن احمدوندی ابراهیم گلستان در ۱۳۵۰ فیلمی ساخت با نام «اسرار گنج درّۀ جنی» که مدت کوتاهی بعد از اکران توقیف شد. او سه سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۳، بر اساس فیلمی که ساخته بود، رمانی با همان نام نوشت تا کسانی که فیلم را ندیده‌اند، لااقل بتوانند رمان را بخوانند. رمان «اسرار گنج درّۀ جنی» توانست با اصلاحاتی جزئی از سد سانسور عبور کند و منتشر شود و بدین شکل پیام گلستان به گوش مخاطبانش برسد. ماجرای رمان از اینجا آغاز می‌شود که تعدادی مهندس در تپه‌های اطراف روستایی دورافتاده، به‌منظور عملیات راه‎سازی، مشغول نقشه‌برداری از زمین هستند. در دشت مجاور این تپه‌ها، مردی دهاتی با گاوش مشغول خیش زدن زمین است. خیش به سنگی بزرگ گیر می‌کند و وقتی مرد دهاتی سنگ را کنار می‌زند با غاری مواجه می‌شود. مرد داخل آن می‌شود و با انبوهی از گورهای قدیمی و عتیقه‌جات روبه‌رو می‌گردد. مردِ قصه که رضا نام دارد، خوشحال از یافتن این گنج بزرگ به روستا برمی‌گردد و به شکرانۀ این اتفاق از زنش، معصومه، و فرزندش، احمدعلی، چاقو می‌خواهد تا گاوشان را ـ که تنها دارایی‌شان است ـ سر بِبُرد و قربانی کند. معصومه با دیدن این صحنه و بی‌خبر از ماجرای یافتن گنج، فکر می‌کند شوهرش دیوانه شده است، بنابراین به برادرش و دیگر اهالی روستا پناهنده می‌شود تا مانع از سر بریدن گاو شوند، اما تا مردم ده سر می‌رسند، کار از کار گذشته و مرد دهاتی گاو را سر بریده است. مردمِ ده مرد را حسابی کتک می‌زنند و هر کدام سهمشان از گوشت گاو را برمی‌دارند و می‌روند. بعد از این ماجرا، مرد دهاتی هر روز به غار می‌رود و مقداری از عتیقه‌جات را برمی‌دارد و با خودش به شهر می‌برد و می‌فروشد. زرگری که در شهر این عتیقه‌جات را از او می‌خرد بو می‌برد که مرد دهاتی به گنجی بزرگ دست یافته است، بنابراین با زنش این قضیه را در میان می‌گذارد. زرگر و زنش به فکر یافتن منبع این عتیقه‌جات می‌افتند. آن‌ها مرد دهاتی را به خانه دعوت می‌کنند و سعی می‌کنند از طریق عشوه‌گری‌های کلفتشان دل او را به دست آورند تا بتوانند جای اصلی گنج را پیدا کنند. از طرف دیگر قهوه‌چی‌ای که بر سر راه روستا به شهر قهوه‌خانه دارد، با دیدن رفت‌وآمد هرروزۀ مرد دهاتی به شهر به او مشکوک می‌شود و دنبالش می‌کند و روستایش را پیدا می‌کند. قهوه‌چی شاگردی دارد که در پی تصاحب قهوه‌خانۀ اوست، یک روز که ژاندارمی به قهوه‌خانه می‌آید و احوال قهوه‌چی را می‌پرسد، شاگرد به او می‌گوید که قهوه‌چی هرچندوقت یک‌بار به روستاهای اطراف می‌رود و احتمالاً دارد قاچاق تریاک یا هروئین می‌کند. ژاندارم هم با شنیدن این خبر به تعقیب قهوه‌چی می‌افتد و از روستای مرد دهاتی سر درمی‌آورد. کدخدای ده با دیدن ژاندارم نگران می‌شود که مبادا دولت فهمیده باشد که به‌صورت غیرقانونی از چوب‌های جنگل زغال درست می‌کند و می‌فروشد، بنابراین او هم مدام به دنبال ژاندارم است تا اصل قضیه را بفهمد‌. بعد از مدتی مرد دهاتی دل به عشق کلفتِ زرگر می‌بندد و در دام می‌افتد. زرگر و زن و کلفتش و جوانکی که جویای نام در دنیای هنر و از اقوام زنِ زرگر است، کلی وسایل تجملی برای مرد می‌خرند و عازم روستا می‌شوند. اغلب کسانی که یک روز مرد دهاتی را کتک زده بودند، وقتی می‌بینند که ثروتمند شده، رفتارشان با او تغییر می‌کند و همه شروع به مجیزگویی و چاپلوسی‌اش می‎کنند. با سرازیر شدن ثروت به روستا، زینل‌پور، معلم ده، که حالا به خواست مرد دهاتی نام خودش را به لشکویی تغییر داده، خانه‌ای با دو گنبد و یک مناره برای مرد می‌سازد، خانه‌ای که تلفیقی مضحک از سنت و مدرنیته است و بیش از آن که به زیرساخت و درون آن فکر شده باشد، به روساخت و بیرون آن توجه شده است. مرد دهاتی دستور می‌دهد اطراف خانه را سیم‌کشی کنند تا مردم ده نتوانند به آن نزدیک شوند و فقط از دور ناظر شکوه و جلال او باشند. بعد از ساختن خانه، مرد دهاتی جشن بزرگی به راه می‌اندازد و بسیاری از بزرگان و هنرمندان و چاپلوسان و مجیزگویان را دعوت می‌کند تا ازدواج دوم خود با کلفت را به همه اعلام کند. جشنی باشکوه برپا می‌شود و مرد دهاتی زن دومش را به عقد خودش درمی‌آورد. بعد از جشن، لشکویی یکی از دوستان نقاشش را به روستا دعوت می‌کند تا پرترۀ مرد دهاتی و همسر جدیدش را بکشد. نقاش نمایندۀ نویسنده در داستان است و ما بسیاری از حرف‌های ابراهیم گلستان را از زبان او می‌شنویم. چند روز بعد، وقتی جوانک جویای نام در دنیای هنر، به دشت‌های اطراف روستا رفته تا به دستور زرگر و زنش، زاغ سیاه مرد دهاتی را چوب بزند، او را درحالی‌که دارد از غار بیرون می‌آید می‌بیند. 📗شعر، فرهنگ و ادبیات @mohsenahmadvandi
Telegram Center
Telegram Center
Канал