غیبت ناموجه
از نوشته قبلی 5 روز میگذرد! چقدر بد.
هفتهای که گذشت نتوانستم زیاد بنویسم. سه شب آنرا مشغول کارگاه رصد در روستاهای اطراف بودم. هر کدام قصهای دارند. هر کارگاه رصد برایم بین سه تا چهار ساعت وقت میگیرد. تازه بعد آن هم خستگی برنامه و کوفتگی ناشی از سرمای این شبها هم هست. دو شب هم که در یک مسافرت کوچک، مشغول بودیم.
هرچند که بیان کردن اینها بهانهای بیش نیست. اما، خواستم حال و وضع این روزها را روایت کنم که علت غیبتهایم مشخص شود، هرچند ناموجه. امشب قرار است هوا سرد شود. همین نیم ساعت پیش دماسنج بیرون را نگاه کردم، منفی 5 بود. شاید تا صبح دو یا سه درجه دیگر هم پایین آید. اما فردا شب سرما بیشتر هم خواهد شد. یکی از مدرسهها در روستای دوردستی برای فرداشب تقاضای رصد داشت که به دو دلیل به دو شب بعدش موکول کردم: یکی سردی زیاد هوا و دوم ماه کامل است. در این سرمای زیاد، بچههای مردم مریض نشند. هرچند اینها بچههای سردسیر هستند و عادت دارند. اما هر اتفاقی ممکن است.
یادم باشد در یادداشت بعدی خاطرهای از این سرما و سردی هوا دارم، آنرا بیان کنم.
36
محمد همایونی
24 آذر 1403
#زندگی
@mohammadhomayouni