#مهدی میگفت مامان من میرم و بعد از اینکه از
#جبهه برگشتم ازدواج میکنم. بعدها
#مهدی تعریف میکرد که وقتی بر اثر
#موج انفجار
#مجروح شدم، من را به
#سردخانه بردند.
🍃⚘
🍃صداها و رفتوآمد اطرافم را متوجه بودم و میدیدم پزشکان میدوند. اما نمیتوانستم کاری انجام دهنم. توی دلم میخندیدم که چطور ثابت کنم زندهام. حرف هم نمیتوانستم بزنم.
🍃⚘
🍃گفتم
#خدایا خودت
#نشانهای بفرست تا دیگران ببینند
#زنده هستم. پزشکان وقتی دیدند پلاستیکی که در آن بودم
#بخار کرده است، با فریاد گفتند
#شهید #زنده شد و برخی از ترس میدویدند.
🍃⚘
🍃#مهدی بعد از آن ماجرا
#دو سال
#زنده بود. به
#جبهه رفت و آمد داشت. دچار
#شیمیایی هم شد اما باز به
#جبهه رفت تا اینکه
#شهیدشد.
😭🍃⚘
🍃سرانجام#دانش آموز شهید مهدی رحیمی هم درتاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲ در
#عملیات کربلای چهار ودر اثر
#اصابت ترکش به سرش به آرزویش که همانا#شهادت در راه
#خدا♡ بود رسید.
🍃⚘
🍃#مزار#شهید
گلزار#شهدای شهر فریدونکنار ،استان مازندران
🍃⚘
🍃