مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#عنایت_امام_زمان_علیه_السلام
Канал
Логотип телеграм канала مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabПродвигать
256
подписчиков
26,2 тыс.
фото
7,73 тыс.
видео
836
ссылок
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
🔸۱🔸
🔘#آقا_سيد_كريم_پینه_دوز
🔹 #عنایت_امام_زمان_علیه_السلام


🖋مرحوم آقا سید کریم پینه دوز همانطور که از اسمشان معلوم است پینه دوزی می کردند در بازار تهران در حالی که وضع مالی خوبی نداشتند اما هر جمعه با حضرت صاحب الزمان علیه السلام قرار ملاقات داشتند و بعضا در سفر های حضرت همراهشان بودند

📜روزی در فصل زمستان صبح هنگام خروج از خانه همسر آقا سید کریم به ایشان میگوید: امشب دیر وقت برگرد به خانه تا من بتوانم بچه هارا بخوابانم چون در منزل برای خوردن چیزی نداریم‌.
آقا سید کریم قبول می کند و می رود ، چون زمستان بود بازار ساعت چهار عصر تعطیل شد و دیگر کسی در بازار نماند، ایشان سردرگم مانده بود که چه بکند ، نه می تواند به خانه برگردد و نه دیگر در این وقت مشتری برایش نمی آید ، همینطور در بازار قدم می زد و برف در حال بارش بود که ناگهان دستی گرم بر روی شانه آقا سید کریم قرار گرفت ، وقتی ایشان رو برگرداند چشمش به جمال نورانی امام زمان علیه السلام روشن شد.
امام زمان علیه السلام فرمودند:آقا سید کریم چرا ناراحتی؟
عرض کرد:آقا جان شما که بهتر می دانید.
یک وقت حضرت دست بردند زیر قبا یا عبای مبارکشان و چند نان تافتون که هنوز بخار از آن بلند می شد و گرم بود را به آقا سید کریم دادند و ایشان تشکر کرد و برگشت منزل ، وقتی همسرشان درب را باز کرد گفت : مگر من به شما نگفتم که دیروقت بیا تا من بچه ها را بخوابانم ، حالا کجا رفته ای به خودت گلاب زده ای؟چقدر بوی گلاب می دهی!
آقاسید کریم گفت: شما اجازه بده من بیام داخل.
آمد داخل و آن دو نان تافتون را بیرون آورد وقتی آن را باز کردند دیدند یک تکه حلوا هم وسط آن هست و آن بوی گلاب از حلوا بود، همه خوردند و سیر شدند و خوابیدند صبح همه بیدار شدند دوباره باز کردن تا ادامه آن را بخورند، دیدند که دوباره نان ها کامل شده و از آن بخار بلند می شود و حلوا هم همینجور بود انگار نه انگار که دیشب از آن خورده بودند ، تا یک هفته همین ماجرا ادامه داشت تا یک روز درب خانه آقا سید کریم را همسایه ایشان کوبید ، همسر ایشان رفت و درب را باز کرد ، خانم همسایه سلام کرد و گفت:ببخشید در حال گلاب گیری هستید؟ چقدر بوی گلاب از خانه شما توی محله پیچیده است!! همسر آقا سید کریم ماجرای عنایتی که از ناحیه امام زمان علیه السلام به ایشان شده بود را تعریف کرد و بعد از آن ، نان دیگر کامل نشد تا اینکه تمام شد.

🍃🌺