#خاطرات_شهید به ما چیزے در خصوص ڪارهایش نمیگفت اما چند روز قبل از رفتنش به مشهد و زیارت امام رضا(ع) رفت و بعد هم از همه حلالیت طلبید و گفت براے دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه میرود.
برادرم عاشق شهادت بود و در ڪتابها، شعرها و چیزهایے ڪه از او به جاے مانده این خواسته ڪاملا مشهود است. او وارد سپاه شد تا به قول خودش یک قدم به شهادت نزدیک شود. هم اڪنون به آرزوے خود رسیده و در جوار سیدالشهدا(ع) روسپید است.
برادرم بسیار مهربان، دلسوز و قدردان خانواده بود. همیشه توصیه به خوب بودن و احترام به یڪدیگر داشت و خود نیز آن را رعایت مے ڪرد.
ڪودڪان را بسیار دوست داشت و به همه توصیه مے ڪرد با آنها رفتار خوبے داشته باشیم.
نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نشد و همیشه در طول شبانه روز با وضو بود. صبح هاے جمعه نداے یا «صاحب الزمان(عج)» برادرم در دعاے ندبه بلند بود و هیچ وقت آن را ترک نمے ڪرد.
هر زمان ڪه تماس میگرفت براے اینڪه ما نگران نشویم میگفت اوضاع در آنجا خوب است و جاے نگرانے نیست. برادر شهیدم میگفت هر زمان ڪه دلش براے ایران و خانواده اش تنگ مے شود به زیارت حضرت زینب(س) میرود و نائیب الزیاره ما نیز میشود.
برادرم عاشق امام حسین(ع) بود و همیشه در دسته جات سینه زنے به عنوان یڪے از مداحان ثابت، ذڪر امام حسین(ع) را سر مے داد. او آنقدر عشق اهل بیت را در سر و دل داشت ڪه وصیت ڪرده بود در سنگ مزارش بنویسند یا حسین شهید… سوز دل شهید رسول همیشه براے اهل بیت زنده و بلند و اذان وے نیز براے همیشه ماندگار بود.
به محرم و نامحرم بسیار اهمیت میداد و به دختران و بانوان فامیل و دوست توصیه میڪرد در معرض نگاه و دید نامحرم قرار نگیریم.
میگفت اگر من هم نبودم دعاے ندبه را ترک نڪنید و باشڪوه آن را برگزار ڪنید.
توصیه همیشگے شهید این بود ڪه قدردان شهدا باشیم و به خانواده آنها احترام بگذاریم.
✍به روایت خواهر شهید
#شهید_رسول_پورمراد🌷#سالروز_شهادت●ولادت : ۱۳۶۷/۱۲/۲۶ تاڪستان ، قزوین
●شهادت : ۱۳۹۴/۷/۲۰ قنیطره ،سوریه