ِِ.

#گریه
Канал
Логотип телеграм канала ِِ.
@modafeeharimeeshghПродвигать
1
подписчик
1,6 тыс.
фото
566
видео
202
ссылки
#خاطــره🎞

رفیق شهید :


شب ورود به #بوکمال بود. تمام گردان داشت وارد شهر می شد. برخی از مردم👥 هنوز تو شهر بودند. ما گروه #موشکی بودیم. باید جاهای خاصی👌 مستقر می شدیم.
چند دقیقه ای رفتیم بالای یه خونه🏚 و مراقب اطراف بودیم. یه پیرمرد👴 به همراه 3 تا #بچه که از 3-4 ساله تا 10-11 ساله با لباس های پاره پوره و قیافه های حموم نرفته😔 جلوی ساختمون #نشسته بودند که ما بدونیم اونجا #خانواده زندگی می کنه.
ما ایرانی ها🇮🇷 هم که عاشق بچه کوچولو😍
خواستیم یکم بچه ها رو #نوازش کنیم. فکرش رو بکن💭بچه ای که تمام عمرش #داعشی دیده، حالا با دیدن ما که لباس نظامی پوشیدیم، قطعا می ترسه😰
لباس منم #طرحش مثل لباس داعشی ها👹 بود. موقعی که رفتیم نزدیکشون👥 اون بچه کوچیکه #ترسید و چند قدمی عقب رفت. ما هم دیگه کاریش نداشتیم
موقع بیرون اومدن از خونه، نتونستم جلو خودم رو بگیرم و بچه ها رو بغل کردم💞 و #بوسیدمشون
شهید عارف رفت از تو ماشین🚗 #باقلوا آورد و به بچه ها تعارف کرد❤️😍
باقی بچه های تیم هم اومدند و اون بچه ها رو کمی #نوازش کردند و باهاشون دست دادند
#ݜہید‌بابڪ راننده ما بود. سوئیچ رو بهش دادم🔑 گفتم: بشین بریم. گفت: #حوصله ندارم😞 خودت بشین. نشستیم تو ماشین و و همین که حرکت کردیم🚘 #بابڪ زد زیر #گریه😭

اون لحظه بود که از اعماق قلبمـ💓 #حسرت اون حالش رو خوردم...

#ݜہید‌بابڪ‌نورے

•●❥❥ ❥❥●

@modafeeharimeeshgh
🌿🌻🌿حاج حسین یکتا:
مشکل اینه که ما دیگه #گریه_انقطاع نداریم...
که ما دیگه خدایا #خسته شدیم!
ما #تورو میخوایم!
از #شیطون خسته شدیم...
از #خودمون خسته شدیم...
.
اصلا از #رفیقای بی مرام که مارو هل میدن تو #گناه خسته شدیم...
از #محیط کوفتی خسته شدیم...
ما تورو میخوایم...
.
به #خدا بگیم!!
خدایا ما خسته شدیم،از بس که #شیطون ما رو زده زمین...
سر زانوهامون #زخم شده...
ما یه خنک #نسیم تورو میخوایم...
بچه ها برای این چیزا #گریه کنید...

@modafeeharimeeshgh
#عاشقانہ_شهدایی🌹🍃

قبل از شهادتش خیلی به من می گفت که برای شهید شدنش #دعا کنم،
ولی روز های آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد!
#ناراحت می شدم و می گفتم:
حرف دیگه ای پیدا نمی کنی که بگی؟

بار آخر گفت:
نه خانم!
من می دونم همین روزها #شهید می شم!
خواب دیدم که یکی از دوست های شهیدم اومده، دست منو گرفته که با خودش ببره!
من همه اش به تو نگاه می کردم،
به بچه ها،
شما هم #گریه می کردین و من نمی تونستم برم!
خانم!
شما باید #راضی باشی که من شهید بشم...
.
.
انگار داشت جانم را از بدنم بیرون می کشید!
نگران نگاهش کردم،
گفت:
شما رو به خدا #رضایت بدین!
خانم!
شما رو به #فاطمه_زهرا قسم،
بگین که راضی هستین!

باز هم ساکت بودم.
#اشک چشمانم را تر کرده بود.

گفت: عفت!

یکدفعه قلبم #آرام شد!
گفتم:
باشه!
من راضی ام!😔

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کتاب #دلم_برایت_تنگ_شده 📚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر #سپهبد #شهید #علی_صیاد_شیرازی 🌷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

@modafeeharimeeshgh