#پای_سیره_علما💢کفن، حتی در سفرهای کوتاه...
✅آیت الله العظمی سید احمد شهرستانی گاهی می فرمود: «من با این کسالت و ضعف عمومی باید بسیار عمر کوتاهی می کردم و مسلماً همین صله رحم باعث عمر طولانی من شده.»
✅چه بسا فقط دیداری
#مختصر انجام می داد و هدیه و یا کمکی را با واسطه می فرستاد؛ حتی مایه گلایه طرف می شد که: چرا آقا به ما
#التفاتی ننموده و فلان (واسطه) به ما عنایت کرده! با این همه، ایشان
#حقیقت را بیان نمی نمود.
✅آمادگی همیشگی برای مرگ. در همه سفرها حتی سفرهای کوتاه،
#کفن خویش را به همراه می برد و در هر کسالت مختصر، فوراً زبان به وصیّت می گشود، هر چند وصایای خود را مفصّلاً
#مکتوب داشته بود.
✅در دو روز آخر عمر که حالشان بهبود نسبی پیدا کرده بود، مرتب می فرمود:
«تابوت را بیاورید و مرا به
#مسجد ببرید.» اطرافیان علت را می پرسیدند، می فرمود: «برای غسل میّت!» اطرافیان می گفتند: حالتان بهتر شده. با لبخند جواب می داد: «نَستجیرُ بالله، من فوت کرده ام و در آنجا
#منتظر من هستند.» او در همان اوقات، کاملاً ملتفت رفت و آمد افراد بود و اشخاص را به اسم صدا می زد و دائم زبانش به ذکر
#مشغول بود.
✅آیةالله حاج سید محمد مهدی مرتضوی لنگرودی(داماد ایشان)می فرمود:
«آیةالله العظمی سید احمد شهرستانی مکرراً می گفت: دعا کنید که عاقبت به خیر شویم؛ عاقبت آدم، مهم است. و همواره
#اشک می ریخت و دعاهای بخصوصی را زمزمه می کرد؛ علی الخصوص نگرانی ایشان از آن بابت بیشتر شده بود که گویا خود وی هنگام حضور بر بالین فردی
#محتضر و تلاوت سوره یس، بیمار نگاه تندی به او کرده و گفته بود: «قرآن نخوان! از
#قرآن بدم می آید.
✅از خدا و قرآن متنفّرم» و
محتضر در همان حال ناسزا گفتن به
#خداوند و قرآن، از دنیا می رود! ایشان هنگام یادآوری این قضیه، گریه می کرد و مکرر «عاقبت به خیری» از خدا
#طلب می کرد.
✅این دعاها
#مستجاب شد و او در لحظات
#آخر، به در چشم دوخته بود و مرتب ذکر صلوات را بر لب داشت و با سلام بر امیرالمؤمنین(ع) روح ملکوتی اش به جوار اجداد پاکش پرکشید.»
#مباهله_قرن_21 https://t.me/joinchat/AAAAADvV7pYCS4NJ0-f7Ug