#سفرنامه_من سه شنبه 39 دقیقه بامداد 25 آبان
💢شنیده ها را دیدم
همه آن چیزهایی که در مورد محبت و مهمانوازی عراقی ها
#شنیده بودم در مسیر مرز مهران تا نجف دیدم
البته پیاده روی هنوز شروع نشده است و حکایت ها باید ببینم و بنویسم
توی مسیر،
جوانی که جلوی اتوبوس نشست تا آنها را متوقف کند
هدفش فقط یک چیز بود: منت و خواهش میکرد که به
#موکب ما بیایید تا از شما پذیرایی کنیم
جوری منت و خواهش میکنند که ادم نمیتواند به آنها نه بگوید
از عجیب هم غریب تر است این محبت حسین(ع).
توی رانندگی هیچ قانونی رو تقریبا رعایت نمیکنن اما کل مسیر که با
#ون آمدیم، حتی یک تصادف هم ندیدم.
جاده ها خراب، اما ماشین ها امن.
پر بود از سایپای خودمان و سمند.(منظور از امن، پراید و سمند نبودا)
چون جمعیت ایرانی ها زیاد است حمل و نقل عراق توانایی پوشش ندارد
از شهرداری تهران و مشهد اتوبوس وارد خاک عراق شده تا مردم را به نجف برسانند
کارشان عالی بود
عراقی ها با اینکه همزبان نیستیم از ایرانیها خوش برخوردترند
(دسترسی به نت سخت است، دیر به دیر پست گذاشته میشه)
#نیت_کنید #ادامه_دارد https://telegram.me/joinchat/AgsuhzvV7pata37LdQlnTA