#مشترکات_عرفانی #عقل_ستیزی #علم_ستیزی🚫 هَذیانهای ناروابارها و پیشتر بیان شد که یکی از عوامل مهم در انحراف و فساد صوفیه، جهل به علوم و معارف دین است. صوفیان، تعقّل و تعلّم را وانهاده، به ریاضات و دستوراتی که حاصل جعل و تحریف است پرداختند. جدایی از مکتب اهل بیت علیهم السّلام، صوفیان را از علوم حقیقی محروم کرد و شیطان چنان بر آنان مسلّط شد که دیگر رنگ و بویی از دین به خود نگرفتند. در اسلام و مذهب تشیّع، تفقّه و کسب علوم دین از والاترین درجات و مراتب به شمار آمده، تا جایی که امام صادق عليه السّلام فرمودهاند:
«حَدِيثٌ فِي حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ تَأْخُذُهُ مِنْ صَادِقٍ خَيْرٌ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ.»
✍🏻 حدیثى در حلال و حرام _ كه آن را از شخص راستگو بیاموزی _ از دنیا و آنچه در آن است از طلا و نقره، بهتر است. (وسائل الشیعه، ج ٢٧ ص ٩٨)
امّا صوفیان همین
علم را _ که یک بخش کوچکش از دنیا و مافيها بهتر است _
علم ظاهری و عوامانه میپندارند، ولی بدعتها و جعلیات خود را
علم باطن میدانند! و به جای اینکه عمر خود را وقف أخذِ علوم دین _ از صاحبان دین _ نمایند، در خانقاهها و مکتبخانههای بی اصل و اساس، إتلاف عمر کردند. سخن اهل بیت علیهم السّلام را وانهاده و سخن ابلیس ملعون و اولیائش را سرلوحه دین و دنیا نمودند. سخن در این باره بسیار است و مجال کوتاه، امّا جهت یادآوریِ این بحث کلیدی، کلامی مهم و جالب توجّه از دکتر زينکوب را از نظر میگذرانیم. ایشان یکی از بزرگترین پژوهشگران حوزه عرفان و تصوّف است که از صاحبنظرانِ مطرح و مؤثر میباشد. وی مینويسد:
«صوفیان که
علم شریعت را فرو میگذارند و فقط به اقتضای رأی خویش به ریاضت میپردازند، باز خودداری از اظهار نظر در آنچه به
علم مربوط است نمیکنند!!! از اينروی در باب قرآن و حدیث و فقه و احکام شریعت سخنانی میگویند که جز اغلاط قبیحه نیست؛ تأویلات آنها همه اینگونه است، و ابو عبد الرحمن السلمی از سخنان آنها در تفسير، کتابی در دو مجلد ساخته است که آن را "حقايق التفسیر" خوانده است و اکثر آن هذیانهای نارواست! برخلاف
علم که خوف و خشیّت میآورَد و انسان را از دعوی (ادّعا) دور میدارد، صوفیه به سبب آنچه از عمل حاصل کردهاند گرفتار پندار گشتهاند و به دعاوی پرداختهاند. اینگونه دعاوی و شطحیات که از آنها نقل است، غالباً سخنانی قبيح و مخالف با
علم و شریعت است. از جمله اینکه از
#بایزید_بسطامی نقل میکنند که گفت: "آتش دوزخ چیست! والله که من اگر آن را ببینم با گوشه مرقعهام آن را خاموش میکنم." و این سخن را هرکس گفته باشد، زندیقی است که قتلش واجب است، چرا که ناچیز گرفتن امری نشانه إنکار آن است...»
📘 دنباله جستجو در تصوّف إيران، ص ٢٢
آری، عجیب و غریب اینکه در عین جهل و نادانی، مدّعی مقام ولایت نیز میشوند و خود را برتر میپندارند و مردم را به خود دعوت میکنند!!! خذلهم الله.
@moaveniyan_ir