میر محمد شهیدی
نویسنده
کتابهایِ چاپ شده:
رمانِ اول:
" رازِ گلِ یخ "
کتاب شعر:
" دستهایت؛ میهمانِ کدام گندمزارند؟ "
رمانِ دوم:
" زندگی، امید و دیگر هیچ ... "
تماس با ادمین:
@mirmohammad_shahidi
میر محمد شهیدی
تو حریم جنگلِ دور یه درختِ کهنه پیداست یه درختِ بی سرانجام که سرانجامِ درختهاست توی آوندهای چوبیش روح یه ترانه جاریست یه ترانه از زمستون با یه تنپوشِ بهاری تک درختِ بی سرانجام شاخههاش اسیر بادن فصلهای پاییزی و سرد برگهاشو به باد دادن علفهای هرز و هرزه زیر پای اون میشینن دلشون خوشه به ساقه ریشههاشو نمیبینن نمیدونن تک درختها روحشون شبیه ریشه است نمیدونن عمرِ روحِ تک درختا تا همیشه است نمیدونن ساقههای تک درختها سِفت و سَخته دستِ چوبیِ تبر هم شاخهی یه تک درخته تبرهاتونو بیارین تک درختها نمیفتن تبراتونو بیارین که جوونهها شکفتن ...
تو حریم جنگلِ دور یه درختِ کهنه پیداست یه درختِ بی سرانجام که سرانجامِ درختهاست توی آوندهای چوبیش روح یه ترانه جاریست یه ترانه از زمستون با یه تنپوشِ بهاری تک درختِ بی سرانجام شاخههاش اسیر بادن فصلهای پاییزی و سرد برگهاشو به باد دادن علفهای هرز و هرزه زیر پای اون میشینن دلشون خوشه به ساقه ریشههاشو نمیبینن نمیدونن تک درختها روحشون شبیه ریشه است نمیدونن عمرِ روحِ تک درختا تا همیشه است نمیدونن ساقههای تک درختها سِفت و سَخته دستِ چوبیِ تبر هم شاخهی یه تک درخته تبرهاتونو بیارین تک درختها نمیفتن تبراتونو بیارین که جوونهها شکفتن ...