🔴 من را لاجوردی شکنجه کرده!
🔵 حسین علی طاهرزاده از بازماندگان نسل اول
#سازمان_مجاهدين_خلق که پس از پیروزی انقلاب حاضر به همکاری با مسعود رجوی نشد؛ از تغییرات این
سازمان که امروز بیشتر به
سازمان منافقین مشهور است، خاطرات بسیار دارد؛ با لهجه شیرین تبریزی خاطراتش با حنیف نژاد را تعریف می کند تا می رسد به خاطره ای از ایام حضور شهید
#لاجوردی در دادستانی انقلاب مرکز:
🔶 بعد از انقلاب در اوين لاجوردی از من دعوت كرد و گفت بيا اين تخم و تركههايت را ببين. ببين توي ايران چي پاشيدي! آن موقع من در كميته ستاد مشترك بودم. من به اوين رفتم. با لاجوردي از قبل همسلول بوديم و همدیگر را خوب مي شناختيم. آقاي لاجوردي از بعضي مسائل اصلاً نميگذشت. در ميان
مجاهدين، غير از من فكر نميكنم كسي را قبول داشتند، حالا چه دليلي داشت؟ نميدانم، ولي ميدانم كه آدم باهوشي بود.
🔶 ايشان آمد و به من گفت: چطوري داداش؟ گفتم: خوبم. تو چطوري؟ داري جلادي ميكني؟ قاه قاه خنديد و گفت: بيا ميخواهم نشانت بدهم كه دارم چه ميكنم. همين طور كه به طرف دفترش در طبقه 2 يا 3 ميرفتيم، چند تا دختر آمدند. صدايشان زد و گفت بيائيد. آمدند جلو. از آنها پرسيد: در اينجا كسي شما را شكنجه كرد؟ هيچ يادم نميرود.
🔶 يكي از دخترها كه مشخص بود او را نمي شناخت، گفت: بله. آقاي لاجوردي ما را شكنجه كرد. لاجوردي به من اشاره كرد و گفت: اين آقا را آوردهايم كه لاجوردي هر كاري كرده، تنبيهش كند. حالا بگوييد چه شكايتي داريد؟ آنها حرفهايي زدند و بعد آقاي لاجوردي به یکي از پاسدارها گفت آنها را ببرد.
🔶 بعد رفتيم دفترش و آقاي طهوري هم آمد و ناهار را هم با هم خورديم و تا عصر بودم و برگشتم به كميته. گفتم: اسدالله! من از اين چيزها اطلاعي ندارم. اينها تخم و تركههاي ما نيستند. ما اين قدر آدمهاي نپخته كه اين جوري به كسي اتهام بزند، نداريم. اگر حقيقت را بگويد، چه بهتر و اين شهامت است، ولي اينكه نديده و نشناخته حرف بزند و بدون اينكه كسي را بشناسد، به خود تو بگويد لاجوردي مرا شكنجه كرده، چنين آدمي نداريم. اين خاطره هيچ يادم نميرود. در محوطه
#اوين بود.
📝 این مصاحبه را در سفری به تبریز گرفتم و اولین بار در ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران، اسفند 1388 منتشر شد.
@mm_eslamy