Смотреть в Telegram
صدای منو می‌شنوید؟
در این گفتگو می‌بینید: 🔹️آیا خشونت مشروع هم وجود دارد؟ 🔸️چرا خشونت نامشروع در ایران تشویق می‌شود؟ 🔹️چه عواملی در خشونت‌ورزی نسبت به جامعه‌ی پزشکی نقش دارند؟ 🔸️آیا رفتارهای بد با رزیدنت‌ها در بیمارستان‌های آموزشی در مقابل بیمار در شکل‌گیری جو ضد پزشک نقش دارند؟…
🔺از میان صحبت با دکتر صالحی:

🔹ما هم خشونت مشروع داریم و هم خشونت نامشروع. خشونت مشروع خشونتی است که قانون از آن حمایت می‌کند و در عمده‌ی اوقات دست دولت است.

🔸اگر خشونت نامشروع در جامعه‌ای تشویق شد، می‌توانیم بگوییم خشونت نامشروع در آن جامعه مقبولیت پیدا کرده است.

🔹ما ساختار دموکرات نداریم. وقتی این برداشت کلی وجود داشته باشد که سطوح بالای قدرت سیاسی نماینده‌ی ما مردم نیستند، بی‌اعتمادی شکل می‌گیرد و فردی که نسبت به آن‌ها خشونت می‌ورزد، به این دلیل قهرمان می‌شود که انگار او حق باقی مردم را از آن‌ها گرفته است.

🔸وقتی ساز و کارهای مشروعیت بخشی که در دنیای امروز ساز و کار دموکراتیک هستند در یک کشور وجود ندارند، کسی که در برابر افراد بالادستی قد علم می‌کند یک قهرمان قلمداد می‌شود. کمااینکه در کشورهایی که حکومت پادشاهی داشته‌اند هم عده‌ای که در اصل یاغی بوده‌اند خودشان را با زندگی در قلعه‌ها از جامعه جدا می‌کرده‌اند و بین مردم احترام داشته‌اند.

🔹در روانشناسی اجتماعی به تاسی از ژاک لکان اصطلاحی مطرح شده به نام "کامیابی دزدیده شده". به این معنا که افراد گمان می‌کنند اگر کامیابی که مستحق آن هستند را ندارند، لابد کسی آن را از آن‌ها دزدیده است. گروه‌هایی همیشه حامل این کامیابی می‌شوند.

🔸مثال کلاسیک این اتفاق را می‌توان در آلمان نازی دید که پس از جنگ و تحقیر با معاهده‌های پس از جنگ و حس از هم گسیختگی و ناکامی که در دروان پس از جنگ در جامعه جریان داشت، به یک باره شخصی پیدا شد که تمام این مسایل را به این سو هدایت کرد که :این یهودیان هستند که اجازه نمی‌دهند ما آنی باشیم که می‌خواهیم."

🔹در جامعه‌ی ایرانی تصور می‌شود یکی از گروه‌هایی که این کامیابی را از مردم دزدیده‌اند پزشکان هستند. این مسئله مضاف بر نبود ساز و کارهای مشروعیت بخشی باعث می‌شود این اتفاقات می‌افتد.

🔸به نظر من در جا افتادن این مسئله، موضوع، رسانه نیست. چرا که انتقاد به جامعه پزشکی منحصر به جامعه‌ی ایرانی نیست و در رسانه‌های بسیاری از کشورها مطرح می‌شود. در آمریکا در سریال‌های تلویزیونی طنز، مسائلی را به پزشکان نسبت می‌دهند که می‌تواند خیلی خیلی توهین آمیز باشد؛ اما آنجا این اتفاق کمتر می‌افتد.

🔹جدای از خلاء قانونی که در آن توهین به کادر درمان باید اتهام متفاوتی با دیگران داشته باشد، چرا که اگر پزشک فعالیت درمانی را ادامه ندهد، تهدید متوجه کل جامعه می‌شود؛ موضوع دیگر، بخشی از فرهنگ ما است که هنوز مدرن نشده است.

🔸چیزی در ذهن ما است که فکر می‌کنیم "من با دیگران متفاوتم و شان متفاوتی دارم."؛ اما هرقدر مدرن‌تر شویم با خود خواهیم گفت: "من هم کسی هستم مثل بقیه." و وقتی پیش پزشک می‌رویم می‌پذیریم که در بهترین حالت هم ممکن است بعضی بیماری‌ها درمان نشوند. ما هنوز با این موضوع قدری فاصله داریم و اگر درمان نشویم می‌گوییم "چرا دکتر مرا خوب نکرد؟"

🔹خیلی از کشورهای توسعه یافته به این سمت می‌روند که پزشکی را از حوزه‌ی دولت خارج کنند. چرا که می‌گویند سلامتی در گرو رفاه، هوای تمیز، اوقات فراغت کافی، آب آشامیدنی سالم، کیفیت مواد غذایی و غیره است. حال وقتی این مسائل پایه‌ای فراهم شد؛ می‌توانیم بگوییم اگر کسی بیمار شد خودش مسئول بیماری خودش است، پس دولت دیگر مسئولیتی ندارد و بیمار باید پول درمان خودش را بدهد.

🔸در ایران هیچ یک از زمینه‌های ایجاد سلامت فراهم نیست و در چنین شرایطی ساختارهای حمایتی هم مدام ضعیف‌تر می‌شوند. مردم هم می‌مانند با پزشکان. پزشکان هم گناهی ندارند و هزینه‌های خودشان را دارند، مردم هم چون از ساختار حمایت‌گری بهره‌مند نیستند باید هزینه‌های زیادی بابت درمان بپردازند و خشمگین می‌شوند.

🔹در این بین حلقه‌ی مفقوده، حمایت دولت، فرهنگ و بودجه مکفی در بخش سلامت است.


@Mishnavid
Telegram Center
Telegram Center
Канал