تکاپویی نوشتنی
در خط کلمه جمع کردن که میفتی، گویی وسواسی مریض گونه به جانت افتاده؛ هر چیزی را وسیلهای برای افزایش دایرهی لغات میبینی.
از کتابهای درسی، متون ادبی، داستان، نمایشنامه، مقاله و شعر بگیر، تا گفتوگو با آنهایی که بیانی مختص به خود دارند. هر صفحه و شخص برای تو، فرصتی است برای کشف واژهای نو.
کلماتت را در گوشه و کنار کاغذهای اطراف یادداشت میکنی. نصف کاغذها را که در وقت یافتن واژه به زور پیدا کردی، گم میکنی. بعضی لغات را آنقدر بدخط و باعجله نوشتهای که نمیتوانی بخوانی، پس به ناچار، صبر میکنی تا دیدار بعدی.
هرازگاهی، کلمات تلنبار شده را در
نرمافزار وارد میکنی و معنیشان را در
وبسایت واژهدان میجویی. به وقت نوشتن، لیست واژهها را زیرورو میکنی تا ایدهای را در دل آنها بیابی و به قول
استاد از کلمه به ایده برسی.
در این چرخش دیوانهوار بین کاغذ، کلمه و متن است که مییابی چقدر نمیدانی. و همین، دانستن نداستن است که آغاز مسیر دانایی است.
۲۶ آبان ۱۴۰۳
مینا نصیری