Смотреть в Telegram
از این کنکور لامصب پارسال، تابع درجه‌ی سه اصالتاً لر بود. ترجمه و رونویسی وظایف سلول بود، نه تکالیف دانشجوی ادبیات. نیروی کنش و واکنش هم‌اندازه و خلاف جهت هم بودند، اما یکدیگر را خنثی نمی‌کردند. ماهیچه‌ی شعاعی چون «ش» داشت باعث گشادی مردمک می‌شد. سیاهرگ ششی، خون روشن داشت و سرخرگش خون تیره. گشنیز حاوی الکل بود. عدد اکسایش کاهنده زیاد می‌شد و اکسنده کم و درجه‌بندی سلسیوس و کلوین باهم فرق داشت اما تغییراتشان یکی می‌شد. امسال از دنباله‌ی فیبونانچی رسیدم به مطالعات اسب داوینچی. شیطانک و خرک که می‌توانند شخصیت‌های یک داستان کودک باشند‌، اجزای سازهای زهی‌اند. دهخدا، ماسک را صورتک معنا کرده و هر وقت این لغت را می‌بینم «معلم دور نبود. صورتک به رو نداشت.» سهراب یادم می‌آید. کوئوموته، مسخره‌ بازیش گل کرده و با یک نورپردازی متفاوت به گریه می‌افتد. مردمان بومی استرالیا نقاشیِ اشعه ایکس می‌کشند و در عصر مس و سنگ، جراحی چشم انجام می‌شود. نمی‌دانم، شاید من دلقک سیرک زندگیم و خود خبر ندارم. ۲ آبان ۱۴۰۳ مینا نصیری
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств