🔻شر چیست؟
یک تلقی رایج، خاصه در کلام و فلسفه متعارف ما هست که معتقد است شر عدمی است، یعنی چیزی به اسم شر وجود ندارد که این فقدان خیر است که باعث و بانی شر را فراهم میآورد!
این گزاره در عین حال که غلط نیست، خیلی دقیق نیست و چهبسا رهزن است! رهزن از این بابت که این شائبه را به وجود میآورد که شر خاصیت وجودی ندارد، یعنی خودش برای خودش وجود خارجی ندارد، عاملیت ندارد و فقط فقدان خیر است که باعث ناملایمتیهای برآمده از شر شده است!
این در حالیست که بهترین توضیح برای «شر» امر منفی است؛ امر منفی یا نگاتیو چیزی نیست که نیست، نگاتیو «هست»، اما کامل نیست. برای تصور بهتر امر منفی یا نگاتیو فقط کافیست به نگاتیو عکاسی ( برای آنها که یادشان هست) فکر کنید. نگاتیو عکاسی در واقع مثل استخوان در یک بدن، وضعیت شبحگونهای از واقعیت عکاسیشده را به تصویر میکشد، اما مشکلش این است که ناکافی است، باید روی آن فعل و انفعالاتی صورت گیرد تا «پوزیتیو» و ظاهر شود. پس نگاتیو چیزی نیست که نیست، نگاتیو «هست»، اما کافی نیست. نگاتیو چیزی است که منتظر است تا پوزیتیو شود، منتظر است تا تکمیل شود.
البته که میتوان گفت در نگاتیویتی، امر مثبت غایب است، یعنی همان ایده عدمی بودن شر؛ این گزاره غلط نیست، با این توضیح که درست است که شر یک چیزی کم دارد، ولی خودش برای خودش چیزی هست و البته که در این تلقی خیر نیز عبور از شر است و لذا خیر برای خیر شدنش همواره عناصری از شر را درون خود داشته و آن را «رفع» کرده است. در واقع همه.چیز در ابتدا خیر نیست، همه چیز با شر آغاز میشود و نقطه آغازین و عظمت خیر، شر است، یعنی بعد از مواجهه با شر و تلاش برای رفع آن است که خیر آغاز میشود.
بنابراین شر آن چیزی است که لازم است، اما کافی نیست! پس شر همیشه هست و لازم، اما باید که پازیتیو شود. و این پازیتیو کردن شر وظیفه گونه انسانی است. انسان یعنی تمنای مثبت کردن امر نگاتیو؛ انسان یعنی رفع شر. البته شر میتواند به واسطه همنشینی که با خیر داشته وجوه ایجابی پیدا کرده به امر خیر حملهور شود و یا از پازیتیو شدن سرباز زند؛ اینجاست که تنها و آخرین انتخاب برای خیر، دفع شر است.
اهمیت این تقریر در این است که حضور شر و مواجهه با شر را ضروری میپندارد و لذا آزادی را معنیدار میکند (و این دستاورد عینالقضات و شریعتی است). در تلقی رایج که ملهم از کلام و فلسفه اسلامی/صدرایی است یا باید فقط شر را دفع کرد یا نباید با آن مواجهه داشت: نتیجهاش میشود نگاه غالب بسته در تربیتها و محیطهای مذهبی و چهبسا سیاستگذاریهای کلان حکومت مذهبی.
@miladdokhanchi